۱۳۸۷ آذر ۲۳, شنبه

فقه عاشورا


پدیدآورنده: احمد مبلغی ،

،
اندیشه و احساس دو عنصر اصلی حیات بشر هستند. چرخهای اندیشه حرکت را پدید می‏آورد; و نسیم احساس گرمای تحرک و سایش و اصطکاک را برطرف می‏کند. مبانی متقن اندیشه‏ها با همه استواریشان اگر در فضای پاک احساس تنفس نکنند هرگز به شکوفه نخواهند نشست; احساس بی‏اندیشه نیز نسیمی است گذرا که شاید دست نوازش برگونه‏ها بکشد. اما خیلی زود عبور می‏کند و آدمی را در خلا اندیشه رها می‏سازد.
گروهی به اندیشه بها می‏دهند و آدمی را به اندیشه تعریف می‏کنند و گروهی دیگر دل به احساس می‏سپارند و تعریف انسان را از خمیرمایه احساس می‏سازند که در این میان گروهی نیز به هر دو می‏اندیشند اما در ترازوی تجربه هرگز به تعادل این دو دست نیافته‏اند.
شیعه بیش از دیگر جوامع اندیشه و احساس را در هم آمیخته است.
این قوم هنگام جانفشانی همه احساس خود را در جام شهادت با چشم باز و عقل هشیار سر می‏کشد.
مطمئنا این تعادل، ارمغان غرب به ما نیست چرا که اهل مغرب‏زمین اکنون در گرداب بی‏هدفی غرق شدن را اعتراف می‏کنند. هر چه شیعه دارد از اندیشه تا حماسه از حسین(ع) است ما با عاشورا حیات گرفته‏ایم. عاشورا نبض تپنده تاریخ ما است. اگر ما ایرانیان رابطه احساس و عقل را بهتر یافته‏ایم و میانشان پیوندی معجزه‏آسا برقرار کرده‏ایم در امتداد پیامهای صریح عاشورا قرنها زیسته‏ایم و بالیدن را در حماسه حسین(ع) سالها تمرین کرده‏ایم. انقلاب اسلامی خروش اندیشه در کالبد احساس بود.
مردم جان بر مرگ می‏سپردند، تا خط روشن اندیشه‏شان ادامه یابد.
تنها ایرانیان طعم تلخ استکبار و استعمار را نچشیده‏اند. اگر نگوئیم همه مردمان نیمه جنوبی جهان به یقین تمام مسلمانان، قسمتی از تاریخ خود را در سایه نفوذ غرب با افسوس می‏نگرند.
چرا انقلاب اسلامی از ایران برخاست و چرا پس از پیروزی مانند انقلابهای دیگر نپوسید و مانند انقلابهای دیگر که تاریخ مصرف دارند به گذشته مربوط نشد؟ و چرا هر روز دروازه‏های جدیدی می‏گشاید؟ پاسخ سؤال را باید در پیوند ذهن و دل یا به تعبیری حماسه عقلانی و عقلانیت‏حماسه‏ای جست که دست مسیحایی عاشورا در جان ملت نشانده است. ما مخاطبان رو در روی عاشورائیم. پیامهای مشخص عاشورا را به ارث برده‏ایم.
اندیشه‏مان در خدمت احساس و احساسمان در خدمت اندیشه است و این پیام روشن عاشورا است.
کجا می‏توان سازگاری احساس و عقل را این چنین به نظاره نشست؟
کجا می‏توان در جویبارهای اندیشه خروش احساس را اینگونه مشاهده کرد؟
عاشورا در فقه
فقه آمیزه دستورات است. پیامهای گفته و ناگفته دارد. گاه راه رسیدن به هدف را می‏گوید و گاه با هیچ سخن هدف را در لابلای تاریخ می‏جوید. عاشورا طوفانی بود برخاست و دریای زمان خود را در هم کوبید. اما آنچه آوای طوفان را هنوز در گوش جامعه نجوا می‏کند، فقه است.
فقه نگاههای ما را به عاشورا همیشگی می‏کند و سوز دل ما را ابدی می‏نماید. فقه عاشورا از زوایای بسیار این حادثه عظیم پرده بر می‏دارد. روابط خانوادگی، اوج گذشت، لحظه‏های درهم فرو ریختن و نگاههای پر رمز و راز.
امروز فقه دریچه نگاه ما به جهان است. اگر فقه نبود عاشورا احساس را بر می‏انگیخت و اندیشه را تغذیه می‏نمود. اما آیا ماندگاری می‏یافت و ژرفنای احساس و عمق اندیشه را در مسیر پر فراز و فرود تاریخ، فتح می‏کرد؟
و در یک کلمه فقه، نور عاشورا را به گستره تاریخ تاباند و فقه عاشورا قالبی است که برداشتهای ما را از عاشورا به نفع تاریخ تعریف می‏کند.
و اما امروز امروز هم فقه عاشورائی کرانه‏های دیگری از افق آن حماسه را بر ما می‏گشاید. عاشورائیان ناگزیر از فقه عاشورا درس آموخته‏اند.
با اینهمه، بسیاری با فقه عاشورا بیگانه‏اند. چه آن که فقه با زمان می‏بالد. فقه عاشورایی نیازهای امروز را از دل عاشورا بر می‏آورد.
آنچه در زیر به فهرست می‏کشیم فراخور برداشت عمومی است و نه حیطه مباحث تخصصی. بحث از فقه عاشورا بحثی کلان است که مجال کاوشهای بسیار دارد که پرداختن به آن نظریات کاربردی فراوان به ارمغان می‏آورد.
1- زیارتهای حسینی
زیارتهای بسیاری به نام امام حسین(ع) وارد شده‏اند. تنوع و تعدد این زیارتها که هر یک برای زمانی خاص در نظر گرفته شده‏اند ویژگی زیارتهای حسینی است. افکار دین فرصتهای ناب عرفانی را به بسط اندیشه‏هایی گمارده است که محور دین‏مداری و حق‏خواهی است.
از شب قدر که فرصت‏بی‏بدیل هستی برای نیل به عرفان الهی است، گرفته تا کم‏ترین بهانه زمانی با زیاراتی مخصوص برای سردار کربلا آراسته شده‏اند. دین از هر سوی و به هر سان، لحظه‏ای می‏جوید تا از لایه‏های زمان به روان دین‏داران رخنه کند و اندیشه‏های حسینی را در خونشان جاری سازد.
آنچه در زیر به فهرست می‏کشانیم فرصتها و زمانهایی است که هریک زیارتی مخصوص را به خود اختصاص داده است. شرح هر یک را می‏توان از مفاتیح و یا غیر آن به دست آورد:
- اول رجب.
- نیمه رجب.
- نیمه شعبان.
- اول رمضان.
- شب بیست و سوم رمضان. (شب قدر)
- روز عید فطر.
- روز عید قربان.
- شب عرفه.
- روز عرفه.
- روز عاشورا.
- روز اربعین.
و این همه، غیر از زیارتهای متعدد و متنوعی است که برای زائر حرم حسینی(ع) وارد شده‏اند.
2- زیارت قبر امام حسین علیه السلام
بر بال تاریخ که بنشینی و گذر زمان را نظاره کنی بر دو ماجرا برمی‏خوری که پیوندها و شباهتهای بسیار با یکدیگر دارند که بررسی آن گفتاری مستقل را می‏طلبد. آن دو، کعبه و فرزندان کربلاست. نگاهی ژرف به این دو حادثه طرحی مشترک را تداعی می‏کند. هر دو، اندیشه را با زبان احساس، با تو در میان می‏گذارند.
فضای مسجد الحرام پر از جلوه گاههای نمادین و پر از خاطره است. مروه و صفا منظری روحانی از صبر و مقاومت را در چشم انسان می‏نشاند. زمزم سخنی دارد، طواف کلامی و حجر الاسود پیامی.
حرم حسینی نیز گوشه گوشه آن با زائر سخن می‏گوید. جایگاه خیام، فاصله تل زینبیه و خیمه‏ها، علقمه، فرات، قتلگاه و... همه و همه منظره‏هایی از مقاومت و مظلومیت را ترسیم می‏کنند.
ماندگاری و بسط دو ماجرای کعبه و کربلا و ابراهیم(ع) و حسین(ع) را باید در مناسک نمادین هر دو واقعه جست. مناسک حج ماجرای توحیدی ابراهیم(ع) را به گونه‏ای دیگر برای حجاج بازآفرینی می‏کند. مناسک حرم حسینی نیز ویژگی‏ها و پیامهای حسینی(ع) را هر دم بازمی‏آفریند.
امامان شیعه (علیهم السلام) در توصیه به زیارت امام حسین(ع) اصراری کم‏نظیر و در نوع و زمینه خود بی‏نظیر داشته‏اند که برخی شبهه وجوب کرده و گفته‏اند. شاید بتوان گفت زیارت امام حسین(ع) در هر سال یکبار واجب است در برخی روایات این زیارت برابر با هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول قرار داده شده است. (1) آنچه در زیر فهرست می‏کنیم اشاره‏ای گذرا به برخی از مناسک حرم حسینی; مناسکی که برخی از آنها تداعی‏کننده مناسک زیارت خانه خداست.
1- با پای پیاده رفتن به سوی مرقد حسینی.
پیاده رفتن به مکه، آموزه‏ای از فقه عظیم حج است. پیمودن مسیر با پای پیاده در مناسک زائر کربلا نیز به چشم می‏آید. (2) چه آنکه خداوند خواسته است هر دو دیار هوای افئده‏ای از ناس را به سوی خود داشته باشند. (3) پرنده قلبها رنج‏خار مغیلان و خستگی راه را برای رسیدن به منزل دوست‏به جان می‏خرد.
2- سرمه نکشیدن.
3- به فرات رفتن با تکبیر و تهلیل و غسل کردن و وضو گرفتن با آن.
4- لباس پاکیزه پوشیدن.
5- ترک مجادله و منازعه.
6- ترک قسم.
7- با پای برهنه رفتن به سوی حرم.
8- راه رفتن به صورت متواضعانه و با حالت دلشکستگی.
9- کم سخن گفتن.
10- احسان به سایر زوار حرم.
11- صلوات بر لب داشتن.
12- وارد شدن از جانب مشرق حرم.
13- آب دادن و سقایت کردن در روز عاشورا.
14- از غذاهای ساده استفاده کردن.
15- خواندن سلامها و زیارتها و نمازهایی که وارد شده است.
زیارتهایی که وارد شده‏اند سرشار از اندیشه‏ها و مفاهیم بارور انقلابی و عرفانی است. از زائران خواسته‏اند که هنگام رائت‏با توجه و معرفت کامل به امام(ع) زیارت را بخوانند تا احساس و اندیشه همپای هم بشکفد.
16- حاجت طلبیدن.
17- نفرین کردن مظلوم بر ستمگر که در این خصوص دعای مخصوصی وارد شده است. (4)
3- تربت‏حسینی
سنگ و خاک ماهیتی غیر مقدس دارند. کیمیای عنایت الهی گاه خاک و سنگ را به هویتی بلند می‏رساند و آنها را در زمره بوترین شعائر الهی جای می‏دهد. حجر الاسود سنگ سیاهی است که عظمت معنوی آن عالم و آدم را شیفته خود ساخته است. تربت‏حسینی نیز تاریخ را به نظاره تقدس نشانده است. آن یکی لب را برای بوسیدن، و این یکی پیشانی را برای سجده کردن می‏جویند. (5) شیعه با نهادن پیشانی بر تربت‏حسینی ذهن و دل به آفریننده مردی می‏سپارد که حماسه‏ای توحیدی به نمایش گذاشت. آری راه خدا از کوی حسینی(ع) می‏گذرد و عرفان خدا با درس گرفتن از مدرسه حسین(ع) به دست می‏آید.
تربت‏حسینی علاوه بر سجده کردن، احکام دیگری نیز دارد و از جمله:
1- نهادن قدری از آن در کام نوزاد. (6)
2- استشفای مریض به آن. (7)
3- ذکر گفتن با تسبیح ساخته‏شده با آن. (8)
4- تبرک جستن به آن. (9)
5- نهادن قدری از آن با میت در قبر (10)
4- گریه کردن
از آسمان محبت‏حسینی باران گریه بر دشت‏شیعه فرو می‏ریزد و فرهنگ سبز آن را هردم حیاتی تازه می‏بخشد.
شنیدن رویدادهای عاشورا گرچه بی‏اختیار اشک را جاری می‏کند ولی آنچه جریان گریه را در تاریخ مستمر ساخته، فقه عاشورا است.
امامان شیعه (علیهم السلام ) گریستن بر حسین(ع) را شانی فقهی بخشیدند و آن را در زمره مستحبات موکد جای دادند. مصائب دلخراش و نفسگیر، همه در برابر عاشورا بی‏رنگند و فراموش‏شدنی.
چتر عاشورا به گستره تمام غمهااست. هر غم بهانه‏ای برای مرور دوباره عاشورا است. امامان (علیهم السلام) در هر ماتم مصیبت‏حسین(ع) را به یاد می‏آوردند و بر هر مصیبتی لباس گریه بر حسین(ع) را می‏پوشاندند.
امام رضا(ع) به یکی از یاران خود فرمود: اگر می‏خواهی بر چیزی گریه کنی، بر حسین(ع) گریه کن (11) و نیز فرمود: (فعلی مثل الحسین(ع) فلیبک الباکون) بر مانند حسین(ع) باید گریه‏کنندگان بگریند. (12)
5- نماز
دین هر حادثه‏ای را سوژه‏ای برای طرح نماز و نماز را سوژه‏ای برای تقرب به خدا قرار داده است.
حسین(ع) از دل نماز برخاست و نماز ما مردمان از دل نهضت او سر برافراشته است. (13) محرم و کربلا زمان و مکانی هستند که بر چهره، رنگ دلنشین حسین(ع) را دارند. دین در این دو بذر نماز را افشانده است. شرح این داستان فرصتی بلند می‏طلبد. در اینجا تنها از یک زاویه به موضوع می‏نگریم و آن فهرستی از برخی از احکام نماز در ارتباط با کربلا و محرم است.
1- پیرامون نمازهای واجب.
الف- خواندن نماز واجب در حرم امام حسین(ع) از جایگاه و اهمیتی بلند برخوردار است. در روایت، ثواب آن برابر با حج قرار داده شده است. (14)
ب- مسافر در حرم حسینی مخیر میان تمام و یا شکسته خواندن نماز است. (15)
2- پیرامون نمازهای نافله
الف- خواندن نافله‏ها در حرم حسینی از اجری دیگر و اعتباری بیشتر بر خوردار است. در روایت، ثواب خواندن نافله در حرم حسینی برابر با عمره قرار داده شده است. (16)
ب- در ارتباط
با محرم و کربلا نمازهای مستحبی خاصی وارد شده است.
1- نمازهای شب عاشورا:
یکم: نماز صدر رکعتی.
دوم: نماز چهار رکعتی در آخر شب.
سوم: نماز چهار رکعتی دیگر.
2- نماز روز عاشورا; این نماز چهار رکعتی است.
3- نمازهای حرم امام حسین(ع).
در این زمینه نمازهای فراوانی وارد شده است که تنها به دو مورد اشاره می‏شود:
یکم: نماز دو رکعتی که در بالای سر مقدس خوانده می‏شود.
دوم: نماز چهار رکعتی که برای رفع حاجت‏خوانده شود. (17)
6- مقتل‏خوانی
مقتل‏خوانی و ذکر وقایع عاشورا از آداب روز عاشورا و مستحبات برشمرده می‏شود. باید دانست که مقتل را آنچنان که هست‏باید خواند. چه آنکه زیاده‏گویی و حادثه‏سازی دست‏خطاکار بشر را در فعل یکسره زلال معصوم (علیهم السلام) فرو می‏برد و تشنگان را از مفاهیم ناب عاشورا محروم و به نوشیدن گل و لای مخلوط با زلال عاشورا محکوم می‏کند. آنان که به بهانه سوز دل یا سوزاندن دلها، مردم را به صحنه حوادث جعلی می‏برند باید کار و انگیزه‏های خویش را مرور کنند. آیا آنان حادثه‏های دست‏ساز خود را از حوادثی که معصوم (علیهم السلام) آفریده است کارسازتر می‏دانند؟! قبح کم‏گذاری در بیان رویدادهای عاشورا از قبح زیاده‏گویی در آن کمتر نیست. نباید گزینشی عمل کرد گاه با نگفتن قطعه‏هایی از این نهضت استثنایی هدفهای آن را از بین می‏بریم یا هدفهایی نادرست‏برای آن ترسیم می‏کنیم. مقتل‏خوانی مروری است‏بر وقایع روز عاشورا آنچنان که رخ داده است.
7- شعرسرایی
شعر شیعه عطر حماسه می‏پراکند بوی خون می‏دهد و روح مخاطب را به جوش و خروش می‏اندازد.
شعر شیعه را اگر ردیابی کنی به عاشورا خواهی رسید. بغض شیعه در عاشورا می‏شکند و اشک و خون، بیت‏بیت‏بر صفحات تاریخ فرو می‏ریزد. شعر عاشورایی تجلیگاه شعار، خاستگاه شور و خیزش شعور و در یک کلمه، نقطه به هم رسیدن احساس و اندیشه شیعه است. شعر عاشورا تجسم و نمود عینی جانبازی و جانگذاری شیعه را پاس می‏دارد. قلمها و زبانهای عاشورائی با زمان سخن می‏گویند.
عاشورا را در گذشته نمی بینند. هر روز را در عاشورا می‏یابند و عاشورا در هر روز. شعر عاشورا شیعه را برای انتقام‏گیری مترصد نگه می‏دارد. امامان شیعه (علیهم السلام) شعر گفتن برای عاشورا را ارجی بزرگ می‏نهادند. دست نوازشگر امامت‏شاعران عاشورایی بسیاری را پرورش داد.
آنان شعرسرایی را شانی فقهی بخشیدند و لباس استحباب بر آن پوشاندند. (18) شعر عاشورایی را باید با سوز سرود و با سوز خواند. امام صادق(ع) به ابو هارون شاعر فرمود: شعری در باره حسین(ع) بخوان. او خواند. امام فرمود: آنگونه که در جمع خود می‏خوانی بخوان. ابو هارون این بار قصیده‏ای را با سوز خواند.
امام(ع) با صدای بلند گریست و صدای گریه زنان نیز از پس پرده برخاست. (19)
8- نپرداختن به امور دنیا
قلب و ذهن را در روز عاشورا نباید از توجه به حادثه حسینی باز داشت. پرداختن به امور دنیا این توجه را کم‏رنگ کرده و نهضت را از یادها می‏برد. به همین جهت وانهادن امور و حاجات دنیوی از آداب روز عاشورا قرار داده شده است. (20)
9- برپایی مجلس ماتم
برپا داشتن مجلس سوگواری به ویژه در روز دهم فرازی بر جسته از فقه عاشورا است. امامان (علیهم السلام) به این موضوع بسیار توجه نشان داده‏اند. گاه خود مجالسی پرشور را از زنان و مردان ترتیب می‏دادند و بر امام حسین(ع) فراوان اشک می‏ریختند. (21) در یکی از این مجالس که امام صادق(ع) ترتیب داده بود طفلی شیرخوار را به درون مجلس آوردند و به امام(ع) دادند.
امام(ع) با دیدن آن وضع، گریه‏اش شدت گرفت و در نتیجه جلسه پرشورتر شد. (22)
10- تعزیت گفتن
مستحب است در روز عاشورا مومنان یکدیگر تعزیت‏بگویند و این جمله را بر زبان آورند.
(اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد (علیهم السلام)» (23)
11- خودداری از طعام
امام صادق(ع) به ابن سنان فرمود:
در این روز عاشورا از خوردن غذا خودداری کن اما روزه نگیر. (24) مستحب است در عصر با خوردن آب این امساک را بشکنیم. (25) و بعد از آن از غذاهای ساده استفاده کنیم. (26)
12- پوشیدن لباس پاکیزه
از آداب روز عاشورا پوشیدن لباس پاکیزه است. (27)
13- لعن کردن قاتلان
از آداب روز عاشورا لعن کردن قاتلان امام حسین(ع) است. در این روز گفتن این جمله «اللهم العن قتله الحسین(ع)» تا هزار بار مستحب است. (28)
14- ترک خنده و شادی
شادی نکردن و نخندیدن از آداب روز عاشورا برشمرده شده است. (29)
15- ترک لهو و لعب
لهو و لعب امری ناپسند است و در روز عاشورا ناپسندیده‏تر. ترک لهو و لعب از آداب روز عاشورا برشمرده شده است. (30)
16- قمه‏زنی
نهضت‏حسینی زلال و شفاف است هر کس از هر مذهبی می‏تواند جرعه‏ای از آن بنوشد. شایسته است عزاداران نهضت از رفتارهای ابهام‏آمیز و سنگین برای هاضمه جهانیان بپرهیزند.
قمه‏زنی به نهضت عاشورا ضربه می‏زند و چهره نادرستی از عاشورا در اذهان بسیاری می‏آفریند هر چند که قمه‏زنان نیت پاک داشته باشند. داشتن نیت‏حسینی کافی نیست‏باید رفتارها نیز حسینی شود. از این رو امام خمینی(ره) فرمود:
«در شرایط کنونی قمه نزنید.» همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی انجام این کار را به شدت منع کردند.
17- شبیه‏سازی
امام خمینی(ره) فرمود:
«شبیه‏سازی اگر مشتمل بر محرمات نبود و سبب تضعیف مذهب نباشد بلا مانع است.»
پی‏نوشتها:
1- سفینه، ج 2، ص 564
2- روایتی که این عمل را مستحب کرده از امام صادق(ع) است (مفاتیح، ص 754)
3- امام صادق(ع) به خداوند عرض کرد: یا من ... جعل افئده الناس تهوی الینا اغفر لی و لاخوانی و زوار قبر ابی الحسین بن علی صلوات الله علیهما...(سفینه، ج 2، ص 564)
4- می‏توان برای دریافت‏شرح بیشتر این اعمال به مفاتیح و سفینه و اقبال سید و غیره مراجعه کرد.
5- سفینه، ج 1، ص 121.
6- وسائل الشیعه.
7- سفینه، ج 1، ص 121. (امام کاظم(ع) فرمود: «ان الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و اولیائنا»
8- همان.
9- همان.
10- همان.
11- بحار، ج، 44، ص‏283.
12- وسائل، ج 14، ص 504.
13- «اشهد انک قد اقمت الصلاه‏»
14- مفاتیح، ص 760.
15- رساله‏های عملیه.
16- مفاتیح، ص 760.
17- به مفاتیح مراجعه شود.
18- وسائل الشیعه، ج 14، ص‏593.
19- همان.
20- سفینه البحار، ج 2، ص‏196.
21- بحار، ج 45، ص‏257; الغدیر، ج 2، ص 192.
22- ماساه الحسین، الخطیب الکاشی، ص 151، چاپ منشورات رضی.
23- مفاتیح، ص 524 و 830.
24- بحار، ج 45، ص‏257.
25- سفینه البحار، ج 2، ص‏196.
26- مفاتیح، ص 525.
27- همان، ص‏526.
28- مفاتیح الجنان، ص‏527.
29- همان.
30- همان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر