منابع مقاله:
مجله فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 27، رحمانی، محمد ؛
قیام عاشورا اگر چه به عنوان یک حادثه در زمان و مکان خاصی به وقوع پیوسته و با شهادت عزیزترین کسان اسلام به پایان رسیده است اما در اندک زمانی با تدبیر سیاسی رهبر نهضت و پیامرسانان آگاه و بصیر آن به فرهنگی غنی، پررونق و ماندگار تبدیل شد که آثار و برکات آن پس از قرنها همچنان در حال گسترش است . قطعا یکی از راههایی که باعثبقاء پرثمر این نهضتشده است ورود مباحث مربوط به آن در احکام اسلامی و زندگی روزمره مردم میباشد . نویسنده در این مقاله به منظور نشان دادن ابعاد مسائل فقهی عاشورا و نقش آن در تداوم و احیای نهضت، احکام فقهی مربوط به تربت امام حسین (ع)، عزاداری، زیارت، آب و زیر مجموعه آنها را در فقه بررسی کرده و تفصیل تاکید فقه شیعه بر زنده ماندن قیام عاشورا و گسترش فرهنگ و پیام آن را نشان داده است .
در این مقاله اگر چه مستقیما به ابعاد سیاسی این امور پرداخته نشده است اما اصل تبیین اهتمام ائمه معصومین (ع) به حوادث و جریانات این نهضتبا این دقت و گستردگی و پیوند زدن آن با زندگی دینی مردم بهطوری که امام حسین (ع) و عاشورا از تولد تا مرگ یک انسان حضور داشته باشد گویای عمق درایتسیاسی و ابتکار بیبدیل تبلیغاتی آن بزرگواران در زنده نگهداشتن این قیام میباشد .
قیام عاشورا از مقولاتی است که در طول تاریخ، نه تنها برای شیعیان، که برای مسلمانان و بلکه برای همه انسانهای آزادیخواه جهان، همانند گاندی (1) الگو و الهام بخش بوده است .
این حماسه بزرگ از آغاز تا به کنون، آثار و برکات بیشماری داشته است تا آنجا که گفته شده است که علتحدوث دین اسلام، حضرت محمد (ص) و علتبقا و استمرار آن، امام حسین (ع) و یارانش بودهاند . (2) در عصر حاضر، انقلاب شکوهمند مردم ایران، به رهبری فرزند خلف و صالح امام حسین (ع) یعنی امام خمینی رحمة الله علیه را میتوان یکی از هزارها ثمره حرکت عاشورای حسینی به شمار آورد .
و از سوی دیگر، همزمان با نهضتحسینی، فرهنگی غنی و پرشور پدید آمده است که در عمق جان و روان و باورهای عاشقان آن حضرت جریان دارد، تا آنجا که زندگی، با تبرک جستن به آب فراتش آغاز و با همراهی تربت پاکش پایان میپذیرد .
پر واضح است که هر چه درباره محتوا، اهداف، انگیزهها، پیامها، عبرتها و عوامل زمینهساز چنین حرکتی، کندوکاو و نوشته شود، باز ابعادی از آن، همچنان مبهم و ناشناخته خواهد ماند . از موضوعاتی که کمتر بدان پرداخته شده است، تعامل میان قیام عاشورا و روند تکامل فقه است . به بیان دیگر، تاثیر قیام عاشورا در تکامل فقه، از سوی ائمه معصومین (ع) و فقها، و نقش فقه در حفظ، استمرار و احیای نهضت عاشورا مورد غفلت قرار گرفته است .
این مطلب، آنگاه اهمیتبیشتر مییابد که اولا توجه شود که شیعیان روحیه تکلیف مداری را از آن حضرت آموخته و تسلیم محض احکام شرعی (هر چند غیر الزامی) هستند . ثانیا انگیزه و جهت، در وضع احکام مربوط به عاشورا (اگر چه با عنوان مستحب) بیشتر سیاسی بوده است تا عبادی . از این رو، عمل به هر یک از این احکام، افزون بر پاداش و ثواب اخروی، بعد سیاسی نیز داشته است تا بدین وسیله، مردم به حفظ و احیای مراسم عاشورا بیشتر ترغیب شوند . این نوشته، نگاهی اجمالی دارد به بعد سیاسی و احیای نهضتحسینی از منظر فقه . پیش از آغاز بحث، یادآوری نکاتی ضروری است:
1 . برای رعایت اختصار، از نقل روایات زیاد خودداری شده و برای تبیین اهمیت و فراوانی روایات وارده، به بیان عنوان ابواب، همراه با نقل یکی دو روایت، بسنده شده است .
2 . با توجه به اینکه روایات نقل شده، در بسیاری موارد، اگر نگوییم در حد تواتر معنوی، دست کم مستفیض است و از سوی دیگر، با توجه به قاعده تسامح در ادله سنن، دیگر نیازی به بحثسندی روایات احساس نمیشود .
3 . در این نوشته، تنها احکام فقهی، بررسی شده است که اولا ویژه حادثه عاشورا است و ثانیا بیانگر عمل و وظیفهای برای مکلف است . از این رو، مباحثی مانند استحباب وقف، نذر و سیاهپوشی برای امام حسین (ع) مطرح نشده است; زیرا این امور، درباره معصومان دیگر نیز مطرح است . همچنین مباحثی مانند تقیه، القای در تهلکه و واجب نبودن امر به معروف و نهی از منکر، با عدم احتمال تاثیر احکام فقهی، در نبرد عاشورا نیز مطرح نشده است; زیرا پیامی عملی درباره حرکت عاشورا، برای مکلف در بر ندارد .
4 . همه مطالب، جز مقدمه، ذیل چهار عنوان کلی تربت، عزاداری، زیارت و آب، با بیش از 33 زیر مجموعه، به اختصار تهیه و تنظیم شده است .
5 . از آنجا که بیشتر احکام موضوع این نوشته، از مستحبات است و روش بیشتر فقها در احکام غیر الزامی، بر اساس تسامح در ادله سنن است، ناچار به عنوان مقدمه و زیربنای بحث، این قاعده به اجمال مورد بررسی قرار میگیرد تا مبنای فقهی مباحث روشن شود . تاکید میشود که بعضی از احکام استحبابی، در این نوشته، بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن است .
الف . قاعده تسامح در ادله سنن
روایات بسیاری دلالت دارد بر اینکه اگر از رسول خدا (ص) و یا ائمه علیهم السلام برای انجام دادن عملی، وعده و یا خبری از ثواب و پاداش برسد، خداوند این ثواب و پاداش را به کسی که آن عمل را به امید آن ثواب و پاداش انجام داده، خواهد داد، هر چند این وعده و خبر، از معصوم صادر نشده باشد; از جمله، صحیحه هشام بن سالم:
«عن ابی عبدالله (ع) قال: من بلغه عن النبی صلی الله علیه و آله شیء من الثواب، فعمله، کان اجر ذلک له و ان کان رسول الله (ص) لم یقله» . (3) یعنی امام صادق (ع) فرمود: هر کس بر اساس وعده ثوابی که از رسول خدا رسیده است، عملی را انجام دهد، این ثواب به او داده میشود، هر چند رسول خدا آن وعده را نداده باشد .
در این باره، احادیث دیگری، با عبارات و مضامین متفاوت رسیده است . صاحب وسائلالشیعه، بابی را با عنوان «استحباب الاتیان بکل عمل مشروع روی له ثواب منهم علیهم السلام» گشوده است و در آن، نه حدیث نقل کرده است . (4)
بحثسندی
در میان این روایات، گرچه روایاتی که از نظر سند اعتبار ندارد، وجود دارد، اما بیگمان، اشکال سندی بر آنها وارد نیست; زیرا:
اولا، برخی از روایات، از نظر سند صحیحهاند; از جمله، روایت هشام بن سالم .
ثانیا، برخی از بزرگان، این دسته از روایات را مستفیض، بلکه متواتر معنوی میدانند . شیخ انصاری در مقام استدلال بر قاعده تسامح در ادله سنن مینویسد:
«الثالث الاخبار المستفیضه التی لا یبعد دعوی تواترها معنی» ; (5) یعنی دلیل سوم (بر قاعده تسامح در ادله سنن) روایات مستفیضهای است که ادعای تواتر معنوی آنها دور نیست .
ثالثا، مشهور فقها به این روایات عمل کرده و آنها را تلقی به قبول کردهاند . شیخ انصاری در مقام پاسخ به اشکال سندی مینویسد:
«و هذه الاخبار مع صحة بعضها غنیة عن ملاحظة سندها لتعاضدها و تلقیها بالقبول بین الفحول» ; (6) یعنی این دسته از روایات، صرف نظر از صحیح بودن برخی، از رسیدگی سند بینیازند; زیرا فقهای بزرگ، آنها را تلقی به صحت کردهاند .
مدلول روایات
پس از بحثسندی و اعتبار سند روایات، نوبتبه بررسی دلالت آنها میرسد، شایسته استبرای روشنتر شدن این بخش، در دو مقام بحث ادامه پیدا کند .
مقام ثبوت
آنچه در مقام ثبوت، امکان دارد از روایات استفاده شود، عبارت است از:
الف . این دسته از احادیث، در مقام اخبار از ترتب ثواب بر عملی است که از سوی رسول خدا و ائمه معصومین علیهمالسلام وعده آن داده شده است، اعم از اینکه انجام دهنده، قصد دستیابی به پاداشی را داشته باشد و یا نداشته باشد .
ب . روایات در مقام اخبار از ترتب پاداش بر عملی است که بر انجام آن، وعده ثواب داده شده است، به شرط اینکه انجام دهنده، قصد رسیدن به آن ثواب را داشته باشد . فرق احتمال دوم با احتمال اول، در این است که در فرض اول، عمل رسیدن به ثواب مطلق است; ولی در فرض دوم، رسیدن به ثواب، مشروط استبه اینکه عمل به قصد ثواب انجام داده شود .
اما وجه اشتراک این دو احتمال، عبارت است از ارشادی بودن روایات ترتب ثواب . در واقع، این بحث، بیشتر رنگ کلامی دارد تا فقهی یا اصولی .
ج . مدلول روایات، حجیتخبر ضعیف، درباره مستحبات است . بر اساس این احتمال، روایت در مقام تبیین یک قاعده اصولی است، یعنی نفی شرط عدالت، وثاقت، اسلام و همانند آن . بر اساس این احتمال، فقیه میتواند به استحباب فتوا دهد، هر چند شرایط اعتبار و حجیت را، که در اصول از آن بحثشده، نداشته باشد .
در اینباره که این قاعده (تسامح در ادله سنن) درباره مکروهات نیز جاری استیا نه، میان فقها اختلاف نظم وجود دارد; اما بیشتر فقیهانی که این احتمال را در مقام اثبات پذیرفتهاند، اعتقاد بر تعمیم دارند . توضیح بیشتر، در پی خواهد آمد .
د . مستفاد از احادیث، استحباب ذات عملی است که بر آن، وعده ثواب داده شده است . تفاوت احتمال سوم و چهارم در این است که در احتمال سوم، مدلول مطابقی احادیث، حجیتخبر ضعیف است، ولی در احتمال چهارم، مدلول التزامی آن، حجیتخبر ضعیف است .
ه . مدلول روایات، عبارت است از استحباب عملی که بر آن، وعده ثواب داده شده است، با قید بلوغ ثواب .
تفاوت این احتمال با احتمال چهارم، در اطلاق و تقیید است; یعنی عنوان عمل در این فرض، مقید به قید بلوغ ثواب است، در حالیکه در فرض پیش، مطلق و بی قید است . در نتیجه، اگر کسی همان عمل را پیش از آگاهی بر ثواب انجام دهد، بر اساس احتمال چهارم پاداش دارد; ولی بر اساس احتمال پنجم، پاداش نخواهد داشت .
وجه اشتراک این دو احتمال، عبارت است از فقهی بودن این دو احتمال . به بیان دیگر، خبر ضعیف، موضوع استحباب است .
و) احتمال دیگری که درباره این روایات داده میشود، این است که انقیاد و انجام عمل (نه خود عمل، چه به گونه مطلق و چه به گونه مقید) به قصد دستیابی به پاداش، مستحب باشد . البته این احتمال، مبتنی استبر اینکه تعلق امر مولوی، بر این امر ممکن باشد و در غیر این صورت، باید بگوییم که امر در روایات «من بلغ» ارشاد به حسن عقلی انجام این عمل است .
آنچه بیان شد، مهمترین احتمالاتی است که درباره روایات «من بلغ» داده میشود . مهم بررسی این احتمالات در مقام اثبات و اقامه دلیل است .
مقام اثبات
پس از بررسی احتمالات ممکن از نظر عقل، نوبتبه مقام اثبات و اقامه دلیل، بر صحت و حجیت هر یک میرسد . نظر فقها در این باره، یکسان نیست .
پیش از بررسی نظریات فقها یادآوری این نکته شایسته است که بنا بر صحت احتمال اول و دوم، روایات هیچگونه دلالتی بر استحباب ندارند و برای موضوع این نوشته، بیارزشند; اما بر فرض صحت چهار احتمال دیگر، این دسته از روایات، با موضوع این نوشته ارتباط تنگاتنگی پیدا میکنند و در موارد فراوانی سودمند خواهند بود . همانگونه که بیان شد، هر چند آرای فقیهان در مقام اثبات، گوناگون است، اما مشهور فقها احتمال سوم (حجیتخبر ضعیف در مورد استحباب) را پذیرفتهاند و بر اساس آن، عمل کردهاند . شیخ انصاری در این باره مینویسد:
«المشهور بین اصحابنا و العامة التسامح فی ادلة السنن بمعنی عدم اعتبار ما ذکروه من الشروط للعمل باخبار الآحاد من الاسلام و العدالة و الضبط فی الروایات الدالة علی السنن فعلا او ترکا» ; (7) یعنی مشهور میان فقهای شیعه و عامه، تسامح در ادله مستحباب است . به این معنا که شرایط مذکور در حجیتخبر واحد، همانند اسلام، عدالت، ضبط در روایاتی که بر سنن، چه بر انجام دادن (مستحبات) و چه بر ترک کردن (مکروهات) دلالت دارد، شرط نیست .
شهید اول در مبحث احکام میت در امر هجدهم، که در باره تلقین میت، پس از دفن است پس از نقل روایات و نظریات موافق و مخالف مینویسد:
«و الحدیث الوارد فیه ضعیف ولکن احادیث الفضائل یتسامح فیها عند اهل العلم» ; (8) یعنی حدیثی که درباره تلقین وارد شده، ضعیف است; اما اهل علم (فقها) در احادیثی که درباره فضایل (مستحبات) وارد شده است، تسامح میکنند .
شهید ثانی در کتاب الرعایة فی علم الدرایه، در مبحث عمل به خبر ضعیف، پس از نقل اقوال فقها درباره قصص، مواعظ و فضایل اعمال، عمل به خبر ضعیف را جایز و درباره صفات خدا (اعتقادات) و حلال و حرام (فتوا به حرمت و یا وجوب) جایز نمیداند . وی مینویسد:
«لما اشتهر بین العلماء المحققین من التساهل بادلة السنن» ; (9) یعنی دلیل بر جواز عمل به خبر ضعیف (درباره مستحبات) عبارت است از شهرت میان علمای محقق، در تساهل در ادله سنن .
شیخ بهایی نیز از جمله فقهایی است که احتمال سوم (حجیتخبر ضعیف درباره مستحبات) را به مشهور نسبت داده است . ایشان در این باره مینویسد:
«و قد شاع العمل بالضعاف فی السنن و ان اشتد ضعفها و لم ینجبر ... و قد بسطنا فیها الکلام فی شرح الحدیث الحادی و الثلاثین من کتاب الاربعین» ; (10) یعنی عمل به اخبار ضعیف درباره مستحبات، میان فقها شایع است، هر چند جبران ضعف سند نشده باشد . تفصیل این مطلب، در شرح حدیثسیویکم کتاب اربعین آمده است .
شیخ انصاری پس از نقد و بررسی اقوال و آرای مختلف، مدلول روایات را قاعده اصولی، با نام «تسامح در ادله سنن، که دلالتبر حجیتخبر ضعیف دارد» میداند و شش اشکال بر این مبنای مشهور فقها را بررسی میکند و به همه آنها پاسخ میدهد . ایشان در اینباره مینویسد:
«اذا عرفت ما ذکرنا ظهر لک ان قاعدة التسامح مسالة اصولیه ...» ; (11) یعنی اگر آنچه گفته شد، بشناسی، ظاهر میشود که قاعده تسامح، مساله اصولی است .
آخوند خراسانی نیز پس از مناقشه در صحت استدلال به اخبار «من بلغ» ، بر تعلق امر مولوی به احتیاط، احتمال چهارم (استحباب عمل) را تقویت کرده و میفرماید:
«ثم لا یبعد دلالة بعض تلک الاخبار علی استحباب ما بلغ علیه الثواب» ; (12) یعنی دور نیست دلالتبرخی از این روایات، بر استحباب عملی که وعده پاداش برآن داده شده است .
محقق نائینی نیز پس از نقد و بررسی احتمالات اخبار «منبلغ» و بیان اینکه احتمال سوم (حجیتخبر ضعیف) و احتمال چهارم (استحباب عملی که بر انجامش وعده پاداش داده شده است) در اصل اینکه آن عمل، مستحب خواهد بود، شریک بکند، قول مشهور را تقویت کرده و مینویسد:
«و لا یبعد ان یکون الوجه الثانی اقرب کما علیه المشهور حیث ان بنائهم فی الفقه علی التسامح فی ادلة السنن و قد عرفت ان ظاهر العنوان لا ینطبق الا علی القول بالقاء شرائط الحجیة فی الخبر القائم علی استحباب» ; (13) یعنی دور نیست که وجه دوم (حجیتخبر ضعیف) به واقع نزدیکتر باشد; همانگونه که مشهور پذیرفتهاند; زیرا روش آنان در فقه، تسامح در ادله مستحبات است و دانستی که ظاهر عنوان (روایات) منطبق نخواهد بود جز بر القای شرایط حجیت، در خبری که بر مستحبات دلالت دارد .
محقق اصفهانی ضمن اشکال بر مبنای کسانی که روایات را ارشاد به تفضل الهی و دادن ثواب بر انقیاد دانستهاند، احتمال چهارم (استحباب و محبوبیت عملی که بر انجامش وعده ثواب داده شده است) را تقویت میکند و مینویسد:
«اما الوعد بالثواب الخاص فلیس من الشارع بما هو عاقل و الا لحکم به سائر العقلاء بل بما هو شارع ترغیبا فی فعل تعلق به غرض مولوی فیکشف عن محبوبیة مولویة و مطلوبیة شرعیة» ; (14) یعنی اما وعده پاداش ویژه از سوی شارع، به عنوان اینکه شارع، عاقلی از عقلای عالم است، نیست، درغیر این صورت، همه عقلا باید چنین پاداشی را لازم بدانند، بلکه پاداش ویژه از سوی شارع، از باب ترغیب و تشویق به انجام دادن عملی است که غرض مولوی به آن تعلق گرفته است . بنابراین، از محبوبیت آن (امر)، مولوی بودن و مطلوب بودن پیش شارع کشف میشود .
آنچه ملاحظه شد، نظریات برخی از فقها بود که با تعابیر و بیانات مختلف، از روایات استفاده استحباب کردهاند .
تحقیق در مطلب
تحقیق در مطلب، از حوصله این نوشته خارج است . آنچه در این مختصر ممکن استبه عنوان استدلال بر مطلب بیان شود، این است که اگر دلیلی دلالت کند بر این که فلان عمل، ثواب دارد، از دو صورت خارج نیست: یا آن عمل، در حد خود، اقتضای ترتب ثواب را دارد; مانند اینکه دلیل میگوید: «من سرح لحیته فله کذا» (هرکس ریشش را رها کند، برای او ثواب است) و یا اینکه عمل، در حد خود، مقتضی ثواب نیست . اگر از دسته اول باشد، ترتب ثواب، کاشف از تعلق امر است و استحباب عمل ثابت میشود و اگر از دسته دوم باشد، ترتب ثواب، کاشف از تعلق امر نیست و در نتیجه، استحباب نیز ثابت نمیشود .
بنابر این، کسانی که از روایات، استفاده استحباب کردهاند، بر این باورند که ثواب بر ذات عمل است . بنابراین، کاشف از تعلق امر است; زیرا ذات عمل، در حد خود، مقتضی ثواب نیست و کسانی که استحباب را استفاده نمیکنند، میگویند: ثواب بر عمل، مقید به احتمال امر و ثواب در این صورت، کاشف از امر نیست . و مهمترین دلیل اینان عبارت است از حرف «فاء» در «فعمله» که در روایت آمده است . توضیح این که آنان میگویند: این فاء ظهور در تفریع دارد بنابراین، عمل، فرع بر ترتب ثواب و احتمال امر استبنابراین کاشف از امر نیست تا استحباب ثابتشود .
ولی ممکن است گفته شود که هر چند فاء ظهور در تفریع دارد، اما تفریع در اینجا عبارت است از ترتیب عمل پس از عمل دیگر، نه تفریع به معنای علت و معلولی . بنابراین، منافاتی میان ظهور فاء و تفریع و ترتب ثواب بر ذات عمل نیست .
هم چنین ممکن است گفته شود فاء در «فعمله» عاطفه است . بنابراین، ترتب ثواب بر ذات عمل خواهد بود که مقتضی ثواب نیست و در نتیجه، کاشف از تعلق امر خواهد بود; همانگونه که شیخ انصاری بر این باور است . (15)
بنابراین، همانگونه که عرف از ترتب عقاب بر عملی، که در حد خود، مقتضی عقاب نیست، مانند عمل ذاتا مبغوض کشف میکند که نهی به آن تعلق گرفته است، همچنین در موردی که عمل، در حد خود، مقتضی ثواب نیست، اگر ثوابی به آن تعلق بگیرد، کاشف از امر است .
این مطلب، در امور دیگر نیز جاری است که با بیان لازم ملزوم نیز بیان میشود . به بیان دیگر، در این موارد، از طریق دلالت اقتضا میتوان امر را کشف کرد، البته ممکن استبر این استدلال، اشکالاتی وارد شود که در جای خود باید بدان پرداخته شود .
ب . احکام فقهی تربتسیدالشهدا (ع)
مدفن شهید، با ارزش و خاک شهید، الهامبخش آزادگی، رادمردی، ایثار و از خودگذشتگی است . تربتشهید، بهویژه ربتسیدالشهدا (ع) آثار و برکات بیشماری دارد و در آن، رازها، ناگفتنیها و پیامهای گوناگونی نهفته است .
تربتسیدالشهدا (ع) در میان همه خاکها از این امتیاز برخوردار است که با خون خدا (ثار الله) آمیخته و عجین شده است . از این رو، جای تعجب نخواهد بود که خداوند به آن، ارزش و عظمتی دهد که شفای درد درمندان، مسجد عاشقان و عارفان، سبب امان جان و مال مسافران، مایه آرامش و غفران مردگان و برکت زندگی نوزادان باشد .
به بیان دیگر، تربتسیدالشهدا (ع) تا آنجا احترام دارد که در آغاز زندگی، کام نوزاد با آن متبرک میشود و در پایان زندگی، مراسم کفن و دفن انسان با آن معنویت مییابد . تربتسیدالشهدا (ع) از نگاه فقهی، موضوع احکام مختلفی است که روح، پیام و فلسفه هر یک، حفظ تداوم و احیای نهضت و قیام عاشورا است .
در این بخش، با این نگاه، برخی از این احکام را بررسی میکنیم .
1 . حرمت اهانت
یکی از احکام تربتسیدالشهدا (ع) حرمت توهین به آن است . در جامع احادیثشیعه، مؤلف عنوان بابی را «حرمة التوهین بتربة قبر الحسین و ما ورد فی عقوبة من وهنها» (16) قرار داده و در آن، حدیثی طولانی را نقل کرده است مبنی بر اینکه شخصی به لتبیاحترامی و اهانتبه تربتسیدالشهدا (ع) گرفتار عذاب و آتش الهی شده است . (17)
فقها نیز فتوا دادهاند که بیاحترامی به تربتسیدالشهدا (ع) حرام است .
صاحب عروه در این باره میفرماید:
«واجب است پاک کردن نجاست از تربت امام حسین ... و حرام است نجس کردن آن و فرقی نیست میان اینکه تربت از قبر شریف برداشته شود و یا از خارج قبر» . (18)
فقهایی که بر عروه حاشیه زدهاند این مساله را تلقی به قبول کرده و بر آن، حاشیه نزدهاند .
2 . برداشتن کام نوزادان
در روایات فراوانی ائمه (ع) دستور دادهاند که در آغاز زندگی نوزاد، کام او با تربتسیدالشهدا (ع) برداشته و متبرک شود; از جمله:
«عن الحسین بن ابی العلاء قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: حنکوا اولادکم بتربة الحسین (ع) فانها امان . (19) یعنی حسین، پسر ابیعلا میگوید: شنیدم امام صادق (ع) میفرمود: کام فرزندانتان را با تربتسیدالشهدا بردارید . پس همانا امان در آن است .
روایات در این باره فراوان است . شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب الاستشفاء بتربة الحسین (ع) و التبرک بها و تقبیلها و تحنیک الاولاد ...» گشوده و در آن، چهارده روایت نقل کرده است . (20)
فقها نیز بر اساس ا ین روایات، بر استحباب برداشتن کام نوزادان با تربتسیدالشهدا (ع) فتوا دادهاند . محقق حلی در مقام شمارش مستحبات مربوط به اولاد مینویسد:
«و تحنیکه بماء الفرات و تربة الحسین» ; (21) یعنی مستحب است کام نوزاد، با آب فرات و تربتسیدالشهدا (ع) برداشته شود .
شیخ انصاری نیز یکی از مستحبات را تحنیک شمرده و مینویسد:
«مستحب استشستن نوزاد، گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ و برداشتن کام او با آب فرات و تربتسیدالشهدا (ع) . (22)
3 . سجده بر تربت
مستحب استسجده نماز، بر تربتسیدالشهدا (ع) باشد . روایات بسیاری بر این مطلب دلالت دارد و بسیاری از محدثان، بابهایی را به این عنوان اختصاص دادهاند; از جمله، شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب السجود علی تربة الحسین ...» گشوده و چهار حدیث در آن آورده است; از جمله، مرسله صدوق:
«محمد بن علی بن الحسین قال: قال الصادق (ع) السجود علی طین قبر الحسین ینور الی الارضین السبعه» ; (23) یعنی شیخ صدوق میگوید: امام صادق (ع) فرموده است: سجده بر تربتحسین، تا زمین هفتم را نورانی میکند .
فقها بر اساس همین روایات، بلکه طبق مضمون آنها فتوا دادهاند; از جمله، محقق یزدی مینویسد: «سجده بر زمین افضل است از سجده بر نباتات و کاغذ . و دور نیست که سجده بر زمین، افضل باشد از سجده بر سنگ . و افضل بر همه آنچه سجده صحیح است، سجده بر تربت امام حسین (ع) است . پس سجده بر آن، حجابهای هفتگانه را میدرد و تا زمین هفتم را نورانی میکند» . (24)
فقهایی که بر عروه حاشیه زدهاند، بر این مساله، حاشیهای ندارند و آنرا تلقی بهقبول کردهاند .
4 . تهیه تسبیح
مستحب است از تربتسیدالشهدا (ع) تسبیح تهیه شود . در کتاب جامع احادیث الشیعه بابی را بانام «استحباب اتخاذ السبحة خصوصا من تربة الحسین و التسبیح بها وادارتها» (25) گشوده و بیش از شش روایت در این باره نقل کرده است; از جمله:
«محمد بن علی بن الحسین قال: قال الصادق: ... و من کانت معه سبحة من طین قبر الحسین (ع) کتب مسبحا و ان لم یسبح بها» ; (26) یعنی شیخ صدوق میگوید: امام صادق (ع) فرموده است: ... هر کس تسبیحی از تربت قبر امام حسین (ع) با او باشد، جزو تسبیح گویان نوشته میشود، هر چند با آن، تسبیح نگوید .
صاحب جواهر پس از تبیین کیفیت تسبیح مینویسد:
«مستحب است تسبیح موصوف، بلکه هر تسبیحی از خاک قبر امام حسین باشد» . (27)
5 . استشفا
روایات بسیازی درباره شفابخش بودن تربتسیدالشهدا (ع) وارد شده است . بسیاری از محدثان عالیمقام، ابواب و روایات گوناگونی را در باره استشفا به تربت و آداب آن گزارش کردهاند از باب نمونه:
در کتاب جامع احادیث الشیعه بابی با عنوان «باب الاستشفاء بتربة الحسین (ع) و التبرک بها و تقبیلها و جواز اکلها للاستشفاء» (28) گشود . و در آن، بیش از 26 روایت را در این باره نقل کرده است; از جمله:
«عن محمد بن سلیمان البصری، عن ابیه، عن ابی عبدالله (ع) قال: فی طین قبر الحسین (ع) الشفاء من کل داء و هو الدواء الاکبر» ; (29) یعنی محمد، پسر سلیمان بصری از پدرش نقل میکند امام صادق (ع) فرموده است: در تربت قبر حسین (ع) شفای هر دردی نهفته و بزرگترین دارو همان است .
روایات درباره شفابخش بودن تربت امام حسین (ع) فراوان است . افزون بر روایات، فقها نیز تصریح کردهاند که خوردن خاک، هر چند اندک حرام است، مگر تربتسیدالشهدا (ع) . محقق حلی در کتاب شرایع مینویسد:
«خوردن حتی اندکی از خاک حلال نیست، مگر تربتسیدالشهدا . پس همانا خوردن آن به قصد استشفا جایز است» . (30)
صاحب جواهر پس از نقل کلام محقق حلی میفرماید:
«بیاختلاف، بلکه اجماع به هر دو قسم (منقول و محصل) بر آن قائم است، بلکه روایات در این باره، مستفیض و یا متواتر است» . (31)
حضرت امام خمینی (ره) نیز در تحریرالوسیله مینویسد:
«خاک قبر سیدالشهدا از دیگر خاکها (از حرمتخوردن) استثنا شده است» . (32)
6 . مخلوط کردن با حنوط
از جمله آداب و احکام مراسم به خاک سپاری میت، این است که مقداری از تربتسیدالشهدا (ع) با حنوط مخلوط شود و سپس در مواضعی که قرار است مالیده شود، مانند مواضع سجده، مورد استفاده قرار گیرد .
شیخ حر عاملی بابی را تحت عنوان «استحباب وضع التربة الحسینیه مع المیت فی الحنوط ...» گشوده و در آن روایاتی را نقل کرده; است از جمله:
«محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری قال: کتبت الی الفقیه (ع) اساله عن طین القبر یوضع مع المیت فی قبره هل یجوز ذلک ام لافاجاب (و قرات التوقیع و منه نسخت): توضع مع المیت فی قبره و یخلط بحنوط، انشاءالله» ; یعنی جعفر حمیری میگوید: طی نامهای از فقیه (امام زمان) (ع) پرسیدم: خاک قبر (امام حسین) را همراه مرده در قبر میگذارند، آیا جایز است؟ آن حضرت پاسخ داد (و من خودم پاسخ را با مهر شریف خواندم و از آن نسخه برداری کردم): با میت در قبر بگذارند و آن را با حنوط مخلوط کنند، انشاءالله .
فقها نیز از جمله مستحبات مراسم به خاکسپاری میت را مخلوط کردن اندکی از تربتسیدالشهدا (ع) با کافور بیان کردهاند صاحب عروه مینویسد:
«مستحب است مخلوط کردن مقداری از تربت قبر امامحسین (ع) با کافور ولیکن نباید باآن، جاهایی از بدن میت، که با رعایت احترام تربت منافات دارد، مسح شود» . (33)
در این مساله، فقیهانی که بر عروه حاشیه دارند، جز آیةالله مرعشی، که حاشیه توضیحی دارد، کسی حاشیهای به عنوان رد نزده است .
7 . نوشتن آیات و شهادت (توحید، نبوت و امامت) بر کفن
بسیاری از فقها تصریح کردهاند که مستحب استبر کفن میت، شهادت بر توحید، نبوت و امامت و همانند آن نوشته شود و نیز تصریح کردهاند که این کتابت، با تربتسیدالشهدا (ع) باشد شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب کتابة اسم المیت علی الکفن و انه یشهدان لااله الا الله و یکون ذلک بطین قبر الحسین (ع)» گشوده است و از جمله روایاتی که در آن نقل کرده است، این روایت است:
«محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری عن صاحب الزمان (ع) انه کتب الیه: قد روی لنا عن الصادق (ع) انه کتب علی ازار اسماعیل، ابنه: اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله . فهل یجوز لنا ان نکتب مثل ذلک بطین القبر ام غیره؟ فاجاب: یجوز ذلک و الحمدلله» ; یعنی عبدالله، پسر حمیری، از امام زمان (ع) میپرسد: روایتشده است که امام صادق (ع) بر کفن (لنگ) فرزندش نوشت: اسماعیل شهادت میدهد که لا اله الا الله . آیا جایز است ما نیز این گونه با خاک قبر (امام حسین) یاغیر قبر بنویسیم؟ آن حضرت پاسخ داد: جایز است .
فقها نیز فتوا دادهاند که مستحب است نام ائمه، آیات و دعای جوشن، با تربتسیدالشهدا (ع) بر کفن مرده نوشته شود از جمله، صاحب جواهر در مقام توضیح کلام محقق حلی، مبنی بر استحباب نوشتن آیات و ادعیه با تربت، مینویسد:
«از آنچه گفته شد، دلیل آنچه را بسیاری از فقها فرمودهاند، روشن میشود، بلکه در جامع المقاصد و کشف اللثام به فقها نسبت دادهاند استحباب نوشتن (نام ائمه، آیات و شهادت بر توحید، نوبت و امامت) با تربتسیدالشهدا را به علت رعایت وظیفه نوشتن و (احترام) تربت» .
صاحب عروة نیز در مقام بیان مستحبات تکفین میت میفرماید:
«بهتر این است که دعاهای مذکور (قرآن، جوشن کبیر و حدیثسلسلة الذهب) با تربت قبر سیدالشهدا باشد» . (34)
8 . همراهی با مرده در قبر
از کارهایی که مستحب استبرای میت انجام داده شود، همراهی مقداری از تربتسیدالشهدا (ع) با میت، در حنوط و کفن و قبر است .
شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب وضع التربة الحسینیة مع المیت فی الحنوط و الکفن و فی القبر» گشوده است و در آن، سه روایت را نقل کرده است; از جمله:
«علامه حلی در منتهی المطلب نقل کرده زنی که زنا میکرد و فرزندانش را از ترس خانواده میسوزاند، مرد . پس از دفن، زمین او را نپذیرفت . او را در جای دیگر دفن کردند دوباره زمین گشوده شد . خانواده او به حضور امام صادق (ع) آمده و داستان را گزارش کردند . حضرت از اعمال زن پرسید . مادر گناه او را بازگو کرد .
امام صادق (ع) فرمود: زمین این زن را نمیپذیرد; زیرا وی بندگان خدا را به عذاب الهی (آتش) عذاب میکرد . در قبر او مقداری از تربت امام حسین (ع) بگذارید . چون این کار را کردند، خداوند آن زن را (به وسیله خاک) پوشاند» .
گفتنی است که آنچه از این روایت استفاده میشود، گذاشتن تربت در داخل قبر است و این غیر از استحباب مخلوط کردن تربتبا حنوط است .
9 . استحباب خوردن تربتسیدالشهدا (ع) به قصد تبرک، در عصر عاشورا
از جمله احکام و آداب روز عاشورا، زیارت امام حسین (ع) و خودداری از خوردن غذا و آب تا بعدازظهر و سپس خوردن مقداری از تربتسیدالشهدا (ع) است . شیخ طوسی مینویسد:
«و یستحب صیام هذا العشر فاذا کان یوم عاشورا امسک عن الطعام و الشراب الی بعد العصر ثم یتناول شیئا من التربة» ; (35)
یعنی مستحب است که ده روز اول محرم (دهه عاشورا) روزه گرفته شود و چون روز عاشورا فرا رسید، از خوردن و آشامیدن خودداری کن تا بعد از عصر . سپس مقداری از تربتسیدالشهدا را بخور .
از این مطلب و همانند آن استفاده میشود که افزون بر اینکه خوردن مقداری از تربتسیدالشهدا (ع) به قصد استشفا جایز است، در عصر روز عاشورا خوردن مقداری از تربت، پس از امساک (نه نیت روزه) نیز جایز است . صاحب جواهر در اینباره مینویسد:
«به هر حال، خوردن خاک قبر امام حسین برای غیر استشفا، از جمله، به قصد تبرک در عصر روز عاشورا جایز نیست ... این مطلب، درکلام بعضی از فقها تصریح شده است و کلام بعضی دیگر، در این مطلب ظهور دارد، در حالی که شیخ طوسی با آن مخالفت کرده و خوردن خاک قبر سیدالشهدا را به قصد تبرک، در عصر عاشورا جایز دانسته است» . (36)
10 . افطار در عید فطر باتربت
در عید فطر مستحب است روزه با مقداری از تربتسیدالشهدا (ع) افطار شود . شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب الافطار یوم الفطر علی تمر وتربة حسینیة ...» گشوده و از جمله احادیثی که در آن نقلکرده، عبارت است از:
«علی بن محمد النوفلی قال: قلت لابیالحسن (ع): انی افطرت یوم الفطر علی طین و تمر . فقال لی: جمعتبرکة و سنة» ; (37) یعنی علی، پسر محمد نوفلی میگوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: من روز عیدفطر با تربت و خرما افطار کردم حضرت فرمود: میان برکت و سنت جمع کردهای .
هر چند بر اساس روایات «من بلغ» میتوان استحباب افطار روزه عید فطر و قربان را پذیرفت، اما برخی از فقها، از جمله، محقق نراقی تنها با قصد استشفا خوردن تربت را جایز دانسته است و درغیر این صورت، مرجع، همان ادله حرمت اکل خاک است . (38)
در هر صورت، فقها درباره استحباب این مورد اختلاف نظر دارند . بعضی از فقها استحباب را پذیرفتهاند . صاحب جواهر مینویسد:
«در هر صورت، خوردن خاک قبر سیدالشهدا تنها برای استشفا جایز است، نه غیر آن، هر چند برای تبرک در عصر عاشورا و روز عیدفطر و عید قربان باشد . این مطلب، صریح کلام بعضی و ظهور کلام دیگران است، در حالی که شیخ طوسی با آن مخالفت کرده است . او در کتاب مصباح، خوردن خاک سیدالشهدا را در عصر عاشورا و عید فطر و عید قربان جایز دانسته است» . (39)
محدث عالیمقام، شیخ عباس قمی، در آداب روز عید فطر مینویسد:
«شیخ مفید فرموده: مستحب است تناول کردن مقدارکمی از تربتسیدالشهدا علیه السلام که شفا است از برای هر دردی» . (40)
11 . همراهی تربتبرای امان
روایاتی دلالت دارد بر اینکه همراه داشتن تربتسیدالشهدا برای امان و دوری از ترس، مستحب است . در جامع احادیث الشیعه بابی را با عنوان «استحباب استصحاب تربة الحسین للامان و دفع الخوف» گشوده شده و از جمله روایاتی که در آن نقل شده، این روایت است:
«عن الصادق (ع) ... اذا اراد احدکم ان یکون آمنا من کل خوف فلیاخذ السبحة من تربته ... ثم یضعها فی جیبه فان فعل ذالک فی الغداة فلایزال فی امان الله حتی العشاء و ان فعل ذلک فی العشاء فلا یزال فی امان الله حتی الغداة» ; (41)
صاحب جواهر در مقام بیان آنچه مستحب استبا مسافر باشد، مینویسد:
«سزاوار استبرای مسافر و غیرمسافر، همراهی مقداری از تربت امام حسین (ع) زیرا این تربت، موجب امان از هرگونه ترس و موجب شفای هرگونه دردی است» . (42)
12 . همراهی با اثاثیه
مستحب است از خاک قبر امام حسین (ع) در میان اثاثیه گذاشته شود . در این باره نیز روایاتی نقل شده است . در جامع احادیث الشیعه، در بابی با نام «باب استحباب وضع الطین من قبر الحسین (ع)، فیما بین المتاع» روایاتی نقل شده است; از جمله:
«محمد بن عیسی الیقطینی قال: بعث الی ابیالحسن الرضا (ع) ... رایت فی اصفاف الثیاب طینا فقلت للرسول: ما هذا؟ فقال: لیس یوجه بمتاع الاجعل فیه طینا من قبر الحسین (ع) ثم قال الرسول: قال ابوالحسن (ع) هو امان باذن الله» ; یعنی محمد بن عیسی یقطینی میگوید: امام رضا (ع) برایم مقداری لباس فرستاد ... در میان لباسها مقداری خاک دیدم . از مامور پرسیدم: این خاک ها چیست؟ پاسخ داد: امام رضا هیچگاه اساسی را به جایی نمیفرستد، مگر اینکه در آن، مقداری از خاک قبر امام حسین قرار میدهد . سپس فرستاده گفت: امام رضا میفرماید: این خاک، موجب حفظ اثاثیه استبه خواستخدا .
13 . بوییدن و بوسیدن تربتسیدالشهدا (ع)
در روایات، افزون بر استشفا با تربتسیدالشهدا (ع) بوسیدن و مالیدن آن بر اعضای بدن نیز توصیه شده است . در جامع احادیث الشیعه، در بابی با نام «باب استشفاء بتربة الحسین ... و تقبلیها ...» بیش از هشت روایت نقل شده است; از جمله:
«عن زید بن ابی اسامة قال: کنت فی جماعة من عصابتنا بحضرة سیدنا الصادق (ع) فاقبل علینا ابوعبدالله (ع) فقال: ان الله تعالی جعل تربة جدی الحسین (ع) شفاء من کل داء و امانا من کل خوف فاذا تناولها احدکم فلیقبلها و لیضعها علی عینیه و لیمرها علی سایر جسده ...» ; (43) یعنی زید، پسر اسامه میگوید: با گروهی در محضر امام صادق بودیم . پس آن حضرت رو به ما آورد و فرمود: خداوند متعال تربت جدم حسین را شفای هر درد و امان از هر ترس قرار داده است . پس اگر یکی از شما خواست آن را تناول کند، آنرا ببوسد و بر چشمانش قرار دهد و بر دیگر اعضای بدن بکشد .
14 . غسل کردن برای برداشتن تربت
صاحب عروة الوثقی در مقام بیان غسلهای مستحب، غسل برای برداشتن از تربتسیدالشهدا (ع) را مستحب دانسته است . وی مینویسد:
«الثانی عشر للاخذ تربة قبر الحسین (ع)» ; (44) یعنی دوازدهم، غسل کردن برای برداشتن از تربت قبر امام حسین (ع) مستحب است .
فقهای صاحب حاشیه بر عروه بر این مساله حاشیه نزده و آن را تلقی به قبول کردهاند . محقق آملی، شارح عروة الوثقی در مقام استدلال کلام سید مینویسد:
«ففی مصباح السید روی فی اخذ التربة انک اذا اردت اخذها فقم فی آخر اللیل و اغتسل و البس اطهر ثیابک (و فی البحار) عن المزار الکبیر عن الباقر (ع) اذا اردت ان تاخذ التربة فتعمد لها آخر اللیل و اغتسل لها بماء الفرات ...» ;
یعنی در مصباح سید روایت کرده است که هرگاه خواستی تربت را برداری، پس در آخر شب به پا خیز و غسل کن و بهترین لباسهایت را بپوش ... و در کتاب بحار از مزار کبیر از امام باقر (ع) نقل شده هرگاه خواستی تربت را برداری، در آخر شب، با آب فرات غسل کن . (45)
15 . استحباب تبرک به کربلا
روایاتی در باره فضیلت و احترام کربلا نقل شده است . در برخی از آنها به تبرک جستن به کربلا نیز اشاره شده است . محدث عالیمقام شیخ حر عاملی بابی را با نام «باب استحباب التبرک بکربلاء» گشوده و در آن هفت روایت را نقل کرده است; از جمله:
«عن صفوان الجمال قال: سمعت ابا عبدالله (ع) یقول: ان الله فضل الارضین و المیاه بعضها علی بعض ... و ان کربلاء و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله و بارک علیه فقال لها تکلمی بما فضلک الله فقالت: انا ارض الله المقدسه المبارکة، الشفاء فی تربتی و مائی» ; یعنی صفوان جمال میگوید: شنیدم که امام صادق (ع) میفرمود خداوند برخی از زمینها و آبها را بر برخی دیگر ترجیح و فضیلت داده ... و همانا کربلا و آب فرات، اول زمین و آبی هستند که خداوند آنها را مقدسساخته و در آنها برکت قرار داده است . پس خداوند به کربلا خطاب کرد به آنچه خداوند تو را فضیلت داده، سخن بگو . پس کربلا گفت: من زمین مقدس و مبارک الهی هستم و تربت و آب من شفا است .
16 . بطلان فروش تربتبه کافر
در فقه، این مساله مطرح است که آیا فروش عبد مسلمان به مشتری غیرمسلمان جایز استیا نه؟ در این مساله، فقها اختلاف نظر دارند . محقق حلی در مقام تبیین شروط خریدار و فروشنده میفرماید:
«اگر مبیع عبد مسلمان باشد، باید مشتری مسلمان باشد، هر چند گفته شده است که اگر مشتری کافر باشد، معامله صحیح است ولیکن مجبور میشود بر فروش و اما قول اول (عدم جواز) اشبه است» . (46)
صاحب جواهر پس از استدلال بر قول اول، میفرماید:
«فاضل و فقهای پس از او ملحق کردهاند به عبد مسلم، مصحف ... و کتابهای حدیث و تفسیر و مزارات و خطب و مواعظ و دعا و تربتحسینی را ...» . (47)
در هر صورت، طبق نظر این فقها فروش تربت امام حسین (ع) به مشتری کافر جایز نیست . تفصیل این مساله، از حوصله و موضوع این نوشته خارج است .
17 . تخییر میان قصر و اتمام در حائر حسینی
از جمله احکام مربوط به کربلا و تربتحسینی، از تخییر مسافر میان قصر و تمام خواندن نماز است . صاحب عروه الوثقی در این باره مینویسد:
«اقوا این است که مسافر، میان قصر و تمام، در چهار مکان مخیر است و این چهار مکان عبارتند از: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و حائر حسینی; ولی تمام خواندن افضل و قصر احوط است ...» . (48)
بر این بخش از مساله، فقهای صاحب حاشیه بر عروه نظری بر خلاف ندادهاند و آن را پذیرفتهاند . آیةالله حکیم در مقام تبیین مساله مینویسد: «این مطلب، میان فقها مشهور است در حد نزدیک به اجماع، هر چند در سرائر و مفتاح الکرامه ادعای اجماع شده است; به علت وجود اخبار فراوان، که در میان آنها خبر صحیح و موثق هست و در فهرست وسایل، تعداد آنها 34 حدیث است» . (49)
در اصل این مساله، اختلافی نیست، هر چند در محدوده آن اختلاف وجود دارد .
حضرت امام خمینی میفرماید:
«اقوا این است که همه روضه شریفه، داخل در عنوان حائر است . پس از طرف سر مبارک تا پنجره متصل به رواق و از طرف پا تا در متصل به رواق و از پشت تا مسجد و الحاق رواق شریف، خالی از قوت نیست، هر چند احتیاط واجب، قصر است» .
مباحث دیگر
مباحث دیگری درباره تربتسیدالشهدا (ع) در کتابهای فقهی مطرح شده است که از حوصله این نوشته خارج است; از جمله:
الف . روایات درباره به وسعت مکانی که خاک آن موضوع احکام یاد شده است، مختلف است . (50) صاحب کامل الزیارات بابی را با عنوان «من این یؤخذ طین قبر الحسین (ع) و کیف یؤخذ» گشوده و روایات مختلفی را نقل کرده است . در بعضی قبر شریف و در بعض دیگر، شعاع یک فرسخ در یک فرسخ ... آمده است . حضرت امام خمینی در این باره مینویسد:
«قدر متیقن، خاک قبر شریف و جاهایی که عرفا به آن ملحق است، محکوم به احکام تربت است و احوط عبارت است از اکتفا به قبر شریف» . (51)
ب . درباره مقدار نیز اختلاف است . امام خمینی در این باره میفرماید:
«جایز نیستخوردن بیشتر از اندازه یک نخود متوسط» . (52)
ج . درباره خوردن نیز اختلاف شده است . امام خمینی میفرماید:
«خوردن تربتبه سه شکل جایز است: 1 . خوردن خاک . 2 . مخلوط کردن با آب . 3 . مخلوط کردن با شربت» . (53)
ج . احکام عزاداری سیدالشهدا (ع)
بزرگداشتن یاد و خاطره امامان، بهویژه حضرت سیدالشهدا (ع) مورد سفارش اکید ائمه (ع) بوده است . آنان خود نیز در برپایی مجالس عزا نهایت اهتمام را داشتهاند امام رضا (ع) میفرماید:
«کان ابی اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الکابة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام فاذا کان یوم العاشر کان ذالک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه» . (54) یعنی هنگامی که ماه محرم فرا میرسید، کسی پدرم را خندان نمیدید و غم و اندوه بر او چیره میشد تا روز عاشورا و روز عاشورا روز مصیبت، اندوه و گریه او بود .
عاشورا و زنده نگه داشتن خاطرات آن، امروز در متن زندگی شیعه رسوخ و در عمق باورهای او جریان یافته است . تشکیل مجالس عزاداری و سوگواری، فرهنگی استبرخوردار از همه ارزشهای الهی و انسانی . شرکت در مجالس ماتم و عزا، اعتراض و جبههگیری علیه همه زشتیها و پلیدیها و حمایت از مظلومان تاریخ است . مجالس عزاداری، در طول تاریخ شیعه، آثار و برکات بیشماری داشته است; از جمله، تداوم و احیای نهضت عاشورا . امام خمینی (ره) در این باره میفرماید:
«الان هزار و چهار صد سال است که با این منبرها، با این روضهها و با این مصیبتها با این سینهزنیها ما را حفظ کردهاند ... هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش سر و سینهزن نباشد، حفظ نمیشود» . (55)
تاریخ عزاداری برای سیدالشهدا (ع) به درازای تاریخ تولد بشر (حضرت آدم) است . برای سیدالشهدا (ع) نه تنها آدم و انبیا (56) و رسول الله (57) و علی و فاطمه (58) مجلس عزاداری بهپا کردهاند بلکه فرشتگان الهی در سوگ آن حضرت، اقامه ماتم کردهاند . (59)
امروز بسیاری از متفکران ادیان الهی، برای امام حسین (ع) و مراسم او احترام قائلند . یک کشیش مسیحی مینویسد:
«اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی برمیافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا میخواندیم» . (60)
ژوزف فرانسوی درباره اهمیت و آثار و برکات عزاداری، مطالب بسیاری دارد; از جمله:
«خود شیعه هم به این فایده ای که در کارهایشان وجود دارد، متوجه نیستند و گمان میکنند که تنها ثواب اخروی کسب میکنند; ولی هر عملی که در این جهان انجام میشود، بی شک در اجتماع اثر میگذارد ... ما اگر میبینیم که در هند شیعیان بسیاری وجود دارند، در اثر اقامه ماتم و عزاداری حسین است» . (61)
ماربین آلمانی دراین باره مینویسد:
«بی اطلاعی بعضی از تاریخنویسان ما موجب شده است که عزاداری شیعه را به جنون و دیوانگی نسبت دهند; ولی اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زدهاند . ما در میان ملل و اقوام، مردمی مانند شیعه، پرشور و زنده ندیدهایم; زیرا شیعیان بهواسطه بهپا کردن عزاداری حسین، سیاستهای عاقلانهای را انجام داده و نهضتهای مذهبی ثمربخش را بهوجود آوردهاند ... ما اگر پیروان و مبلغان خود را با آن همه مخارج هنگفت و صرف نیرو و دلار با شیعه و مبلغین آن قیاس کنیم، خواهیم دید که مسیحیتبه اندازه یک دهم شیعه پیشرفت نکرده است ... من معتقدم که رمز بقا و پیشرفت اسلام و تکامل مسلمانان، شهید شدن حسین و آن رویدادهای غمانگیز است» . (62)
در هر صورت، عزاداری برای سیدالشهدا (ع) از نگاه فقها موضوع احکامی است که هر یک از آنها در تداوم و استمرار هضتحسینی نقش بهسزائی داشته است . در این بخش، برخی از آن احکام بررسی میشود .
1 . تسلیتگویی
از کارهای مستحب در روز عاشورا تسلیتگویی شیعیان به یکدیگر است . در روایات از ائمه اطهار (ع) نقل شده است که اصل تسلیتگویی به صاحب عزا امری پسندیده است و طبق قاعده تسامح در ادله سنن مستحب است; از جمله، در روایتی از رسول خدا (ص) نقل شده است:
«من عزی مصابا فله مثل اجره» . (63) یعنی هر کس مصیبتدیدهای را تسلیت گوید، پاداشی همانند او دارد .
در خصوص روز عاشورا روایتشده است که شیعیان به یکدیگر بگویند: «اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیهالسلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد علیهم السلام» . (64)
2 . سلام کردن بر حسین (ع) در هر روز
محدث عالیمقام، شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان بابی را با عنوان «استحباب التسلیم علی الحسین (ع) و الصلاة علیه من بعید و قریب، کل یوم» گشوده و در آن، روایاتی را نقل کرده است; از جمله:
«قال: حسین بن ثویر کنت انا و یونس بن ظبیان عند ابیعبدالله و کان اکبرنا سنا فقال له: انی کثیرا ما اذکر الحسین (ع) فای شیی اقول؟ قال: قل: صلی الله علیک یا ابا عبدالله تعید ذلک ثلاثا فان السلام یصل الیه من قریب و بعید» . (65)
حسین، پسر ثویر میگوید: من و یونس پسر ظبیان در محضر امام صادق (ع) بودیم و یونس سنش از ما بیشتر بود یونس به حضرت عرض کرد: من بسیاری از اوقات بهیاد حسین (ع) هستم، پس چه جملهای را بگویم؟ حضرت فرمود: بگو: « صلی الله علیک یا اباعبدالله» . این درود را سه بار تکرار کن . پس همانا سلام به آن حضرت میرسد، از دور باشد یا نزدیک .
3 و 4 . استحباب سرودن شعر و نوحه سرایی
از موضوعات فقهی درباره واقعه عاشورا و امام حسین (ع) سرودن شعر است که هم شامل سرودن شعر و هم شعرخوانی (نوحه سرایی) میشود . روایاتی نیز در این باره نقل شده است; از جمله:
«عن ابیعمارة المنشد عن ابی عبدالله (ع) قال: قال لی: یا ابا عمارة! انشدنی فی الحسین بن علی . قال: فانشدته فبکی ثم نشدته فبکی . قال: فوالله مازلت انشده و یبکی حتی سمعت البکاء من الدار . قال: فقال یا اباعماره: من انشد فی الحسین بن علی شعرا فابکی خمسین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی ثلاثین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرة فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی واحدا فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فبکی فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فتباکی فله الجنة» . (66)
یعنی ابیعماره منشد از امام صادق (ع) نقل میکند که آن حضرت به او فرمود: ای اباعماره! درباره حسین برایم شعر بخوان . من شعر خواندم . پس گریه کرد سپس شعر خواندم دوباره گریه کرد ابا عماره میگوید: سوگند بهخدا همواره شعر میخواندم و آن حضرت گریه میکرد تا اینکه صدایش از بیرون خانه شنیده میشد . آن حضرت فرمود: ای اباعماره! هر کس درباره حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشتبرای او است و هر کس شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشتبرای او است و هر کس شعری بخواند و بیست نفر را بگریاند، بهشتبرای او است و هر کس شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشتبرای او است و هر کس شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشتبرای او است و هر کس شعری بخواند و گریه کند، بهشتبرای او است و هر کس شعری بخواند و خودش را به گریه بزند، بهشتبرای او است .
5 . آرزوی بودن با امام حسین
آرزوی شهادت و رستگار شدن در رکاب سیدالشهدا (ع) برای عاشقان آن حضرت، از بهترین آرزوهاستبهویژه برای کسانی که شهادت را فوز عظیم و اوج قرب و کمال میدانند .
در بسیاری از زیارات آن حضرت، به این مطلب اشاره شده است; از جمله، زیارت اول سیدالشهدا (ع):
«فلیت انی معکم فافوز فوزا عظیما» . (67)
نیز در زیارت ششم آمده است:
«یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما» . (68)
پر واضح است که چنین آرزویی میتواند در تداوم و استمرار حرکت عاشورا بسی نقشآفرین باشد، بهویژه با توجه به اینکه به فرموده امام صادق (ع) هر روز عاشورا و هر زمین کربلا است . (69) این مطلب، در ایران اسلامی، در زمان جنگ تحمیلی، به گونه احسن تجلی کرد و بسیاری از آرزومندان رکاب آن حضرت، سرزمین ایران را کربلا دانسته و از نظام جمهوری اسلامی که ثمره خون شهدای کربلا بود، دفاع کردند .
در روایات نیز بر آرزوی بودن در رکاب آن حضرت تاکید شده است; از جمله، در روایت ریان آمده است:
«عن الرضا (ع) فی حدیث ... یابن شبیب ان سرک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین (ع) فقل متی ذکرتهم: یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما» . (70) یعنی ریان، پسر شبیب در حدیثی طولانی از امام رضا (ع) نقل میکند ... ای پسر شبیب! اگر تو را ثواب و اجر مثل کسی که با حسین شهید شده، خوشحال میکند، پس هرگاه به یاد آنان افتادی، بگو: ای کاش با آنان بودم، پس به فوز بزرگ دست مییافتم .
با توجه به اینکه در این روایت آمده است که ثواب آرزوی بودن با سیدالشهدا (ع) مانند ثواب کسانی است که در رکاب آن حضرت شهید شدهاند، براساس احادیث «من بلغ» میتوان گفت که چنین آرزویی مستحب است و فلسفه آن، آمادگی کامل برای استمرار بخشیدن به حرکت عاشورا و ارزشهایی است که شهیدان کربلا برای آنها به شهادت رسیدند .
6 . گریه بر سیدالشهدا (ع)
گریه کردن و گریاندن، سلاح برندهای است که پیامش اعتراض به ستمگران و جباران تاریخ است، مبنی بر اینکه آنان با آه و ناله جانسوز مظلومان، به ذلت و خاری کشانده خواهند شد . هر قطره اشک، گلولهای استبر قلب ستمگران بی رحم تاریخ . گریه کردن بر سیدالشهدا (ع) ثمره محبتی استبرخاسته از عشق و علاقه به حسین بن علی (ع) و یاران با وفایش و همین گریه، موجب پیدایش رابطهای وثیق و ناگسستنی میان ما و سالار شهیدان، در طول تاریخ است .
گریه کردن بر امام حسین (ع) نه تنها مایه شرافت و افتخار انسانهای دلباخته است، بلکه سبب مباهات زمین و آسمان، نباتات و حیوانات، صحراها و دریاها نیز هست نهضت عاشورا با همین گریهها حفظ و استمرار یافته است . امام خمینی در اینباره میفرماید:
«گریه کردن بر عزای امام حیسن، زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنا است که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد ... آنها از همین گریهها میترسند برای اینکه گریهای است که گریه بر مظلوم است» . (71)
در جای دیگر میفرماید:
«گریه کردن بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است» . (72)
از اینجا فلسفه دستورهای مؤکد ائمه اطهار (ع) به علاقهمندان و شیعیان، برای گریستن و گریاندن روشن میشود . امام رضا (ع) به ریان بن شبیب میفرماید:
«اگر بر چیزی گریه میکنی، بر حسین بن علی گریه کن که او را همچون گوسفند سر بریدند» . (73)
گفتنی است که گریه اقسامی دارد: 1 . گریه عجز; 2 . تزویر; 3 . پشیمانی; 4 . شوق; 5 . رحم; 6 . غم و اندوه; 7 . فراق و دوری .
بی شک گریه قسم اول و دوم و سوم، نه تنها ممدوح نیست، بلکه مذموم نیز هست; ولی گریههای دیگر، هر کدام به جای خود، پسندیده و دارای اجر و ثواب است .
در هر صورت، گریه در استمرار و احیای صحنههای عاشورا نقش اساسی داشته و خواهد داشت . از این رو، موضوع احکام فقهی قرار گرفته است که به بعضی از آنها اشاره میشود .
از جمله مستحباتی که روایات بسیاری در باره آن نقل شده است، گریه بر مصیبتهای وارده بر سیدالشهدا (ع) و خاندان او است . محدث عالیمقام شیخ حر عاملی بابی را با نام «باب استحباب البکاء لقتل الحسین و ما اصاب ...» گشوده و در حدود بیست روایت را در آن نقل کرده است . (74) علامه مجلسی نیز بابی را با نام «باب ثواب البکاء علی مصیبته و مصائب سائر الائمه ...» (75) گشوده و در آن، 38 روایت را نقل کرده است . در جامع احادیث الشیعه نیز بابی با عنوان «باب انه یستحب البکاء لما اصاب اهل بیت النبی (ص) خصوصا الحسین» (76) وجود دارد که در آن، بیش از 27 روایت نقل شده است; از جمله:
«عن فضیل بن یسار عن ابی عبدالله (ع) قال: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه و لو مثل جناح الذباب غفرالله ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر» . (77) یعنی فضیل، پسر یسار از امام صادق (ع) نقل میکند که هر کس نام ما پیش او برده شود و چشمانش اشکآلود گردد هر چند به اندازه بال مگس، خداوند گناهانش را خواهد بخشید، گرچه در حد کف دریا (کنایه از فراوانی) باشد .
8 . تباکی
از مستحبات در باره حادثه عاشورا تباکی، یعنی خود را در مصیبتسیدالشهدا (ع) گریان نشان دادن و یا حالت گریه به خود گرفتن است . در این باره احادیث فراوانی نقل شده است; از جمله، در حدیث قدسی آمده است:
«یا موسی! ما عبد من عبیدی فی ذلک الزمان بکی او تباکی و تعزی علی ولد المصطفی الا و کانت له الجنة ثابتا فیها» . (78)
یعنی ای موسی! هیچ بندهای از بندگان، درعصر آخرالزمان نیست که در عزای فرزند مصطفی (حسین) گریه کند و یا خود را گریان نشان دهد، مگر اینکه بهشتبرای اوست و در آن، ثابت و برقرار است .
و یا در روایت دیگر آمده است:
«من انشد فی الحسین شعرا فتباکی فله الجنه» . (79)
یعنی هر کس در باره حسین (ع) شعری بگوید و تباکی کند، بهشتبرای او است .
بنابراین، بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن، ممکن است گفته شود که تباکی در عزای سیدالشهدا (ع) مستحب است .
مصادیق عزاداری
همانگونه که پیش از این گفته شد، عزاداری سرور و سالار شهیدان، در عصر ما شکلها و مصادیق گوناگونی دارد . برخی از این نمونهها درعصر ائمه اطهار (ع) نبوده است تا روایتی در باره آن وارد شود ولی از آنجا که اصل اقامه عزا و ذکر مصیبت، عملی ممدوح و بر اساس احادیث تسامح در ادله سنن، مستحب است، میتوان گفت که هر چیزی که جنبه عزاداری و مصداق ذکر مصیبتباشد، محکوم به حکم عزاداری است، مگر آن مصادیقی که با عنوان ثانوی و یا به علل دیگر، خارج از این حکم باشد . در اینجا شایسته است فهرست مهمترین مصادیق عزاداری، بیان شود و گفتنی است مصادیق عزاداری، به حسب زمان و مکان و اهمیت، تفاوت دارند 1 . نوحهخوانی; 2 . شبیهخوانی (تعزیه) 3 . سینه زنی و زنجیر زنی; 4 . بر پایی مجالس روضه; 5 . سیاه پوشی و برافراشتن پرچمهای سیاه; 6 . مالیدن گل بر سر و صورت و پشیانی 7 . خواندن زیارت عاشورا; 8 . سفره انداختن بهیاد امام حسین (ع) و یاران ایشان .
تحریف در مراسم عاشورا
عزاداری سیدالشهدا (ع) به علتبرکات و آثار بیشماری که دارد، مورد تهاجم دشمنان اسلام و آن حضرت بوده و خواهد بود . درتاریخ، گروهها و افراد بسیاری به شکلهای گوناگون، همت و تلاش خود را برای از بین بردن شعایر حسینی و محو آثار و برکات آن، به کار گرفتهاند، در گذشته، حکام اموی و عباسی و در عصر حاضر، گروهای وهابی مسلک را میتوان نام برد .
پرواضح است که این تبلیغات، نه تنها در شور و شوق دلباختگان حسینی اثر منفی ندارد، بلکه اثر مثبت نیز دارد; اما گاهی برخی رفتارهای شیعیان و عاشقان آن حضرت، به عنوان عزاداری سبب میشود که این فرهنگ غنی و ژرف، به انحراف کشیده شود . از این رو، بر عالمان دینی و عاشقان حسینی فرض است که برای جلوگیری از تحریف این مراسم بکوشند و در این راه، از هرگونه افراط و تفریط بپرهیزند .
خوشبختانه بسیاری از فقها و عالمان دلداده و آگاه، به این مساله حساسیت نشان داده و در موارد مختلف، برخی از تحریفات را تبیین کردهاند، که از جمله، حضرت امام خمینی شهید مطهری (80) و مقام معظم رهبری را میتوان نام برد مقام معظم رهبری در ارتباط با عزاداری مطالب فراوانی را گوشزد کردهاند; از جمله:
«این عزاداریهای سنتی، مردم را به دین نزدیک میکند ... این یک کار غلطی است که عدهای قمهها را بگیرند به سر خود بزنند و خون بریزد . این کار یعنی چه؟ ...
ما نباید کاری بکنیم که جامعه اسلامی برتر، یعنی جامعه محب اهل بیت (ع) که مفتخر به نام مقدس ولی عصر - ارواحناه فداه - استبه نام حسین بن علی (ع) و به نام امیرالمؤمنین (ع) در نظر مسلمانان عالم و غیرمسلمانان، به عنوان یک گروه آدمهای خرافی بیمنطق معرفی بشود» . (81)
اندیشمندان و فقهای روشن ضمیر، در طول تاریخ، با حساسیت تمام، موضوع تحریفات عاشورا را پیگرفته و هشدارهای لازم را دادهاند; از جمله، آیة الله سید محسن امین مینویسد:
«بزرگترین گناهان این است که انسان بدعتها را به جای مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند . امور نهی شده، که در عزاداریها فراوان اتفاق میافتد، از قرار زیر است:
1 . کذب و دروغ گفتن; 2 . آزار نفس و اذیت کردن بدن، که همان قمه زدن و شاخ حسینی است ... حرام بودن این امور، عملا و فعلا ثابت است . 3 . جیغ زدن و فریادهای بلند زنان، که علاوه بر زشتبودن آن، اصلا گناه و معصیت است . 4 . داد و فریاد و نعرههای وحشیانه با صداهای نکره; 5 . غیر از اینها آنچه به نام دین در این گونه مجالس، موجب آبروریزی و هتک حرمت فوقالعاده دین میشود و حد مرزی نیز نمیتوان برای آن شمرد» . (82)
د . احکام فقهی زیارت
زیارت، هم جنبه اعتقادی دارد و هم بعد سیاسی و اجتماعی و از سوی دیگر، برخوردار از روح سازندگی و تربیتی نیز هست .
مکانهای زیارتی، بهویژه کربلا، مانند دانشگاههایی هستند که معلمان آن سیدالشهدا (ع) و یاران با وفایش میباشند و شاگردان آنها زایران عاشق و عارف و ماده درسی تعالیم آسمانی و ارزشهای انسانی و هدف آنها رشد معنویت و پیوند وثیق و ناگسستنی با امامان و خط سرخ شهادت . از نگاه آموزههای شیعی، اجر و پاداش زیارت، همسان بسیاری از عبادات، بلکه برتر از آنها است . زیارتنامههای امامان شیعه، در بردارنده بسیاری از ناگفتههای آنان است .
در طول تاریخ شیعه، زیارت از مهمترین عوامل حفظ و استمرار حرکت و نهضت عاشورا بوده است . شخص زایر با حضور در کنار مرقد امامان (ع) ضمن الهام گرفتن از اسوههای انسانیت و تعظیم شعایر و تقدیر از فداکاریها و تجلیل از پاکیها خود را در برابر آئینه تمام قد فضیلتها قرار میدهد تا عیار خود را بسنجد . در هر صورت، زیارت، آشنایی با همه خوبیها و ارزشها است . از این رو است که در تعالیم شیعی، به زیارت کردن سفارش فراوان شده است . این بخش، نگاهی اجمالی دارد به برخی از احکام فقهی زیارت .
1 . وجوب و یا استحباب مؤکد زیارت
زیارت سیدالشهدا (ع) اگر نگوییم واجب است، استحباب مؤکد آن، قطعی بوده و در آن هیچگونه شکی نیست . روایات در این باره فراوان است . بسیاری از محدثان ابواب مختلفی را برای نقل این گونه روایات گشودهاند . از میان آنان میتوان از صاحب وسائل الشیعه نام برد . وی بیشتر از 35 باب را به این موضوع اختصاص داده و از جهات گوناگون، زیارت سیدالشهدا (ع) را بررسی کرده است .
ایشان عنوان چند باب را به واجب کفایی بودن زیارت آن حضرت اختصاص داده است; از جمله، در باب سی و هفتم از ابواب «المزار و ما یناسبه» آمده است: «باب تاکد استحباب زیارة الحسین بن علی (83) و وجوبها کفایة» ، که در آن، 48 روایت را نقل کرده است که برخی از آنها از نظر سند، معتبر و قابل اعتمادند از جمله:
1 . «عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر قال: مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین فان اتیانه یزید فی الرزق و یمد فی العمر و یدفع مدافع السوء و اتیانه مفترض علی کل مؤمن یقله بالامامة من الله» . (84) یعنی امام صادق (ع) میفرماید: پیروان ما را به زیارت مرقد امام حسین ببرید . پس همانا آمدن به زیارت حسین روزی را زیاد و عمر را طولانی و روزنه بدیها را میبندد و آمدن به زیارت آن حضرت، بر هر مؤمنی که به امامتش از سوی خدا اذعان دارد، واجب است .
دو فقره از این روایات، ممکن استبر وجوب زیارت سیدالشهدا (ع) دلالت کند: اول، جمله «مروا» که صیغه امر است و ظهور اولی آن، در وجوب است . دوم، جمله «و اتیانه مفترض ...» که به صراحت، بر وجوب زیارت دلالت دارد .
2 . در روایت ام سعید الاحمسیة نیز تصریح شده است: بر وجوب زیارت سیدالشهدا (ع)
«قالت: قال لی ابوعبدالله (ع) یا امسعید تزورین قبر الحسین (ع) قالت: قلت: نعم (قال: یا امسعید) زوریه فان زیارة الحسین واجبة علی الرجال و النساء» ; (85)
یعنی امسعید میگوید: امام صادق (ع) خطاب به من فرمود: ای امسعید! آیا مرقد مقدس حسین را زیارت میکنید؟ عرض کردم: آری . آن حضرت فرمود: قبر آن حضرت را زیارت کنید . پس همانا زیارت حسین بر هر مرد و زنی واجب است .
در این روایت، جمله «زوریه» امر است و ظهور در وجوب دارد و نیز فقره پایانی حدیث، که در مقام تعلیل جمله اول است، دلالت دارد بر وجوب زیارت، بر هر زن و مرد .
3 . در روایت عبد الرحمن بن کثیر نیز به وجوب زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) اشاره شده و افزون بر این زیارت، حقی نیز از سوی خدا برای آن حضرت، شمرده شده است:
«قال: قال ابوعبدالله (ع): لو ان احدکم حج دهره ثم لم یزر الحسین بن علی (ع) لکان تارکا حقا من حقوق رسول الله (ص) لان حق الحسین فریضة من الله واجبة علی کل مسلم» ; (86) یعنی ابن کثیر میگوید: امام صادق (ع) فرمود: اگر یکی از شما همه عمرش حج انجام دهد و پس از آن، حسین بن علی را زیارت نکند، این شخص حقی از حقوق رسول خدا را ترک کرده است; زیرا حق حسین از سوی خدا فریضه است و بر هر مسلمان، واجب .
در این حدیث، زیارت امام حسین (ع) دوبار واجب شمرده است: اول در ضمن جمله «فریضة من الله» و دوم فقره «واجبة» علی کل مسلم» .
4 . در بسیاری از روایات، ترک زیارت سیدالشهدا (ع) سبب نقص ایمان شمرده شده است; از جمله، در روایت عسمة بن مصعب:
«عن ابی عبدالله (ع) قال: من لم یات قبر الحسین (ع) حتی یموت کان منتقص الایمان، منتقص الدین ان ادخل الجنة کان دون المؤمنین فیها» ; (87)
یعنی امام صادق (ع) فرموده: هر کس به زیارت قبر حسین نیاید تا اینکه بمیرد، این شخص، ایمان و دینش ناقص است و اگر وارد بهشتشود، مؤمنان (کنایه از رتبه و درجه پایینتر) خواهد بود .
این روایت، صریح است در اینکه تارک زیارت آن حضرت، ایمانش ناقص است .
همانگونه که ملاحظه شد، دلالت روایات بر وجوب زیارت، جای شبهه نیست . از این رو، بعضی از فقها فرمودهاند که زیارت ائمه (ع) در طول عمر، یک بار واجب است . مجلسی اول مینویسد:
«بل یظهر من الاخبار الکثیرة وجوب زیارته (ع) و لهذا قال به جماعة من اصحابنا بل ذهب طائفة الی وجوب زیارة کل واحد من الائمه (ع) ولو مرة فی جمیع العمر» ; (88) یعنی بلکه از اخبار فراوان، وجوب زیارت امام حسین (ع) ظاهر میشود و از این رو، گروهی از فقهای شیعه فتوا به وجود دادهاند، بلکه گروهی از فقها فتوا دادهاند که زیارت هر یک از امامان، هر چند یک بار در طول عمر، واجب است .
در هر صورت، هر چند روایات دلالتبر وجوب عینی زیارت دارند ولی فتوا دادن به وجوب عینی مشکل است . یا از باب اینکه روایات مورد اعراض مشهور فقها بوده است; زیرا کسی طبق آن فتوا نداده است، جز مجلسی اول . البته این پاسخ، طبق مبنای فقهایی که اعراض مشهور را موهن سند میدانند، صحیح است . یا باید وجوب حمل بر کفایی شود; یعنی اگر قبور ائمه (ع) بهویژه کربلا زائری نداشته باشد، در حدی که از غربتخارج شوند، بر شیعیان، زیارت آنان واجب کفایی است . شاهد بر این حمل، سیره متشرعه متصل به زمان ائمه است مبنی بر اینکه زیارت ائمه (ع) را واجب نمیدانستهاند .
و یا باید روایات دال بر وجوب، حمل بر تاکید شوند و از ظاهر آنها رفع ید شود . شاهد این حمل نیز روایات بسیاری است که هم از نظر سند و هم از نظر دلالت، اقوا از روایات دال بر وجوبند و در مقام تعارض، بر آنها مقدم میشوند .
2 . استحباب زیارت امام حسین در حال خوف
در میان فقها این بحث مطرح است که آیا اهمیت زیارت سیدالشهدا (ع) بیشتر است و یا زیارت خانه خدا . یکی از ادله کسانی که میگویند: زیارت سیدالشهدا مهمتر است، روایاتی است که با وجود ترس، زیارت سیدالشهدا (ع) را همچنان مورد تاکید قرار میدهند . صاحب وسائلالشیعه بابی را در این باره، با نام «استحباب زیارة الحسین و الائمة فی حال الخوف و الامن» گشوده و در آن چهار روایت را نقل کرده است; از جمله:
«عن زرارة قال: قلت لابیجعفر (ع): ما تقول فی من زار اباک علی خوف؟ قال: یؤمنه الله یوم الفزع الاکبر و تلقاه الملائکة بالبشارة و یقال له: لاتخف و لاتحزن هذا یومک الذی فیه فوزک» ; (89) یعنی زراره میگوید: به امام باقر (ع) عرض کردم: چه میفرمایید در باره شخصی که با ترس، پدرت را زیارت کرده است؟ حضرت فرمود: روز قیامت او را در امنیت قرار میدهد و ملائک را ملاقات میکند در حالی که به او میگویند: نترس و ناراحت نباش، این روز، روز پیروزی تو است .
ایشان افزون بر آنچه در این باب وارد شده است، باب دیگری را با نام «استحباب اختیار زیارة الحسین علی الحج و العمرة المندوبین» (90) گشوده و 23 روایت را در آن نقل کرده است . و نیز در کتاب جامع احادیث الشیعه، مؤلف عنوان بابی را «استحباب زیارة الحسین (ع) ولو فی حال الخوف وثواب من قتل عنده او حبس فی اتیانه او ضرب او مات» (91) قرار داده و بیش از پنج روایت را در آن جای داده است .
بنابراین میتوان گفت که زیارت سیدالشهدا (ع) بر حج و عمره مستحبی ترجیح دارد .
3 . استحباب غسل زیارت
صاحب عروة الوثقی یکی از غسلهای مستحب را هنگام سفر برای زیارت سیدالشهدا (ع) میداند . ایشان پس از تقسیم اغسال مستحب میفرماید:
سیزدهم غسل برای سفر، بهویژه زیارت امام حسین علیهالسلام .
از سوی صاحبان حاشیه بر عروة، بر این مساله، حاشیهای زده نشده است .
شارح، محقق شیخ محمد تقی آملی، در تبیین و استدلال بر این مطلب مینویسد:
«دلالت میکند بر استحباب غسل برای مسافر زیارت امام حسین، خبر ابی بصیر عن الصادق: اذا اردت الخروج الی ابی عبدالله (ع) فصم قبل ان تخرج ثلاثة ایام یوم الاربعاء و یوم الخمیس و یوم الجمعة فاذا امسیت لیلة الجمعة فصل صلوة اللیل ثم قم فانظر فی نواحی السماء فاغتسل تلک اللیلة قبل المغرب ثم تنام علی طهر فاذا اردت المشی الیه فاغتسل» ; (92)
یعنی هرگاه خواستی برای زیارت اباعبدالله (ع) حرکت کنی، سه روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بدار و چون شب جمعه فرا رسید، نماز شب را بخوان . سپس حرکت کن و به اطراف آسمان نگاه کن . سپس غسل شب جمعه را قبل از مغرب انجام ده سپس با طهارت بخواب . بعد از بیدار شدن، هرگاه خواستی برای زیارت بروی، غسل کن .
احکام دیگر زیارت سیدالشهدا (ع)
در باره زیارت امام حسین (ع) افزون بر آنچه گذشت، روایات فراوانی با عناوینی متفاوت، رسیده است که طبق آنها و بر اساس احادیث «من بلغ» فقها فتوا به استحباب دادهاند و بسیاری از محدثان، از جمله، شیخ حر عاملی عنوان بابی را که برای این حادیثبرگزیده، عنوان استحباب است و از آنجا که نقل دست کم یک روایت از هر یک از این مجموعه، از حوصله این نوشته خارج است، برای اطلاع، به بیان عنوان ابواب بسنده میشود: (93)
1 . باب استحباب زیارة النساء یک حدیث
2 . باب استحباب تکرار زیارة الحسین (پنجحدیث) .
3 . باباستحباب المشی الی زیارة الحسین (شش حدیث) .
4 . باب الاستنابه فی زیارة الحسین (یک حدیث) .
5 . باب استحباب اختیار زیارة الحسین علی الحج (23 حدیث) .
6 . باب استحباب اختیار زیارة الحسین (دو حدیث) .
7 . باب استحباب زیارة الحسین ولو رکب البحر (دو حدیث) .
8 . باب تاکد زیارة الحسین لیلة عرفه (پانزده حدیث) .
9 . تاکد استحباب زیارةالحسین فی اول رجب .
10 . باب تاکد استحباب زیارة الحسین فی النصف من شعبان (دوازده حدیث) .
11 . باب ما یستحب فی العمل لیلة النصف من شعبان بکربلا (یک حدیث) .
12 . باب تاکداستحباب زیارة الحسین لیلة القدر (شش حدیث) .
13 . باب تاکد استحباب زیارة الحسین لیلة عاشورا (هفتحدیث) .
14 . باب تاکد استحباب زیارة الحسین یوم الاربعین (سه حدیث) .
15 . باب تاکد استحباب زیارة الحسین کل لیلة جمعه (دو حدیث) .
16 . باب استحباب کثرة الانفاق فی زیارة الحسین (پنجحدیث) .
17 . باب استحباب الغسل لزیارة الحسین (ده حدیث) .
18 . باب استحباب الدعا عند غسل الزیارة بالماثور (یک حدیث) .
19 . باب استحباب زیارة الحسین بالزیارة الماثوره (یک حدیث) .
20 . باب استحباب زیارة الحسین حبا لرسول الله .
21 . باب استحباب کثرة الصلاة عند قبر الحسین (ده حدیث) .
آداب زیارت
زیارت، تشرف به دیدار مزور عنه (امام و یا امام زاده) است . هر دیداری، بر حسب اهمیت، شرایط و آدابی دارد همانگونه که در عرف زمان ما ملاقات و دیدار با بزرگان، با آدابی همراه است، زیارت ائمه (ع) بهویژه سیدالشهدا نیز آدابی دارد . از آنجا که بحث تفصیلی هر یک از این آداب، از موضوع و حوصله این نوشته خارج است، در این جا به بیان اجمالی آنها بسنده میشود .
1 . غسل پیش از ورود به حرم . 2 . ایستادن بر آستان حرم و خواندن دعا و طلب اذن ورود . 3 . نزدیک ضریح ایستادن، در صورت امکان . 4 . رو به ضریح و پشتبه قبله ایستادن، به هنگام خواندن زیارت . 5 . سپس دستبه قبر گذاشتن . 6 . بالای سر ایستادن . 7 . خواندن زیارتهای ماثور (آنچه از ائمه (ع) رسیده است) . 8 . خواندن دو رکعت نماز زیارت . 9 . طلب حاجت پس از نماز . 10 . خواندن مقداری قرآن و هدیه کردن ثواب آن به امام . 11 . احسان و احترام به خادمان 12 . خواندن دعای وداع، در آخرین زیارت . 13 . صدقه دادن .
آنچه بیان شد، برخی از آداب زیارت است که رعایت آنها معنویت زیارت را بیشتر میکند .
اقسام زیارت سیدالشهدا (ع)
درباره اهمیت زیارت امام حسین (ع) همین بس که زیارتهای گوناگونیبه حسب زمان و مکان، از سوی ائمه (ع) رسیده است . برخی از زیارتها برای هر زمان و هر مکانی و برای همه امامان است; مانند زیارت جامعه . برخی دیگر از زیارتها ویژه یک امام و در زمان و یا مکان خاص است .
ه . آب
واژه «آب» در حادثه عاشورا، نقشآفرین و یادآور صحنههای تلخ و شیرین فراوانی است; زیرا با شنیدن لفظ آب، گاهی شنونده به یاد لب تشنه سیدالشهدا (ع) و یاران باوفایش میافتد، گاهی به یاد ایثار و فداکاری قمر بنیهاشم، سقای لشکر، و گاهی به یاد فریاد «العطش» کودکان . از سوی دیگر با شنیدن این کلمه به یاد بزرگواری و جوانمردی امام حسین (ع) در سیراب کردن سپاه تشنه دشمن میافتد .
در هر صورت، مساله آب در فرهنگ عاشورا از جهات گوناگون، یادآور نهایتشقاوت و بیرحمی سپاه دشمن و مظلومیت امام حسین (ع) و یاران باوفایش است . از این رو، آب، موضوع برخی از احکام شرعی شده است; مانند استحباب یاد امام حسین (ع) پس از نوشیدن آب، غسل با آب فرات و برداشتن کام نوزاد با آب فرات .
بیشک، مهمترین فلسفه و حکمت این احکام، یادآوری صحنههای گوناگون واقعه عاشورا و حفظ و استمرار آن است .
1 . استحباب یاد حسین (ع) به هنگام نوشیدن آب
از جمله مستحبات، یاد امام حسین (ع) و دعا پس از نوشیدن آب است . در این باره، چندین روایت نقل شده است; از جمله، امام صادق (ع) به داود رقی میفرماید:
«انی ماشربت ماء باردا الا و ذکرت الحسین» ; (94) یعنی من هیچگاه آب سردی را ننوشیدم، مگر اینکه حسین را یاد کردم .
ابن قولویه بابی را باعنوان «ثواب فی شرب الماء و ذکر الحسین و لعن قاتله» (95) گشوده است و در آن، همین روایت داود رقی را با اندکی اختلاف در مضمون، در آن نقل کرده است:
«عن داود الرقی قال کنت عند ابی عبدالله (ع) اذا استسقی الماء ... فما من عبد شرب الماء فذکر الحسین (ع) و لعن قاتله الاکتب الله له ماة الف حسنة و حط عنه ماة الف سیئة و رفع له مائة الف درجة و کانما اعتق مائة الف نسمة ...» ; (96)
یعنی داود رقی میگوید: در محضر امام صادق (ع) بودم، چون آب نوشید ... (فرمود) هیچ بندهای از بندگان خدا نیست که پس از نوشیدن آب، حسین (ع) را یاد و قاتلش را نفرین کند مگر اینکه خداوند برایش صدهزار حسنه بنویسد و صدهزار بدی را محو سازد و صدهزار درجه به او بدهد و مانند آن باشد که صدهزار بنده را در راه خدا آزاد کرده است .
روایات و سیره عملی ائمه، بهویژه امام سجاد (ع) نشانگر اهمیت این مساله است . در سیره و زندگی امام سجاد (ع) آمده است که آن حضرت، هرگاه نگاهش به آب میافتاد، اشکش جاری میشد و میفرمود:
«قتل ابن رسول الله عطشانا» ; (97) یعنی فرزند رسول خدا تشنه کشته شد .
و یا هر گاه قصابی را میدید که میخواهد گوسفندی را ذبح کند، میفرمود: «آیا او را آب دادهاید؟ او را آب دهید» . سپس میفرمود: «پدرم را با لب تشنه شهید کردند» .
در هر صورت، با توجه به وعدهای که در این روایات داده شده، میتوان گفت که یاد امام حسین (ع) پس از نوشیدن آب مستحب است و بیشک از جمله حکمتهای این حکم، زنده نگهداشتن نهضت عاشورا است .
2 . نوشیدن از آب فرات
از واژههای پر معنا، کلمه «فرات» است . شیعیان با شنیدن کلمه فرات صحنههای بسیار حزنآوری به ذهنشان خطور میکند . از ائمه اطهار علیهمالسلام نیز روایات فراوانی در باره اهمیت و فضیلت رود فرات نقل شده است . صاحب کامل الزیارات بابی را با عنوان «فضل الفرات و شربه و الغسل فیه» گشوده و در آن هفده روایت را در این باره نقل کرده است; از جمله:
«عن ابی الجارود، عن ابیجعفر علیهالسلام قال: لو ان بیننا و بین الفرات کذا و کذا میلا لذهبنا الیه و استشفینا به» ; (98) یعنی امام باقر (ع) میفرماید: اگر میان ما و آب فرات، فاصله زیادی نیز باشد، هر آینه به آنجا میرویم و با آب فرات، طلب شفا میکنیم .
همانگونه که بیان شد، روایات دراین باره فراوان است . بی گمان، ارزش دادن و اهتمام ائمه اطهار (ع) به فرات، بعد سیاسی داشته است و آنان با ترغیب و تشویق به توجه آب فرات، خواستهاند خاطرات فرات و ستمهایی که در سرزمین کربلا به اهلبیتشده است را زنده نگه دارند .
3 . برداشتن کام نوزاد با آب فرات
از جمله مستحباتی که در کتابهای فقهی نیز به آن اشاره شده است، برداشتن کام نوزاد با آب فرات است .
روایات در این باره فراوان است; از جمله:
عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله (ع) قال: نهران مؤمنان و نهران کافران نهران کافران . نهر بلخ و دجلة و المؤمنان نیل مصر و الفرات فحنکوا اولادکم بماء الفرات» ; (99) یعنی امام صادق (ع) میفرماید: دو نهر مؤمن و دو نهر کافرند . دو نهر کافر، عبارت از نهر بلخ است و دجله و دو نهر مؤمن، نیل مصر است و فرات . پس کام نوزادانتان را با آب فرات بردارید .
فقها نیز یکی از مستحبات را برداشتن کام نوزادان با آب فرات دانستهاند . محقق حلی میفرماید:
«مستحب است کام نوزادان را با آب فرات و تربتسیدالشهدا بردارند» . (100)
شیخ انصاری نیز همین مطلب را فرموده است . (101)
4 . غسل با آب فرات
از مستحبات درباره واقعه عاشورا، غسل با آب فرات است . روایات دراین باره نیز فراوان است . صاحب کامل الزیارات بابی را با عنوان «فضل الفرات و شربه و الغسل فیه» (102) گشوده و در آن، هفده روایت را نقل کرده است . و نیز علامه مجلسی بابی را با نام «آداب زیارته صلوات الله علیه من الغسل وغیرها» (103) گشوده و در آن 38 روایت را نقل کرده است; از جمله:
«عن صفوان الجمال عن ابیعبدالله (ع) قال: من اغتسل بماء الفرات و زار قبر الحسین (ع) کان کیوم ولدته امه صفرا فی الذنوب ولو اقرفها کبائر» ; (104) یعنی امام صادق (ع) میفرماید: هر کس با آب فرات، غسل و امام حسین (ع) را زیارت کند، مانند روزی که از مادر متولد شده، از گناهان پاک خواهد شد هر چند گناهان کبیره در میان آنها باشد .
فقها نیز فتوا به استحباب این غسل دادهاند; از جمله، شیخ به نقل از علامه مجلسی، در مقام جمع روایات گفته است:
«روایاتی که دلالت دارد بر اینکه زیارت امام حسین غسل ندارد، مقصود غسل واجب است و الا این غسل، غسل مستحب است و دارای فضیلتبسیاری نیز هست» . (105)
5 . استحباب لعن قاتلان امام حسین (ع) پس از نوشیدن آب
اسلام دین تولی و تبری است . در برابر محبت و دوستی باخاندان پیامبر (ص) و امام حسین (ع) مساله برائت و بیزاری از دشمنان و قاتلان آن حضرت قرار دارد .
لعنت، اوج تنفر و انزجار از باطل و ستم و چهرههای زشت و پلید است . لعنت نشانگر بیتفاوت نبودن در برابر جنایتکاران است . لعنتیعنی بغض و کینه مقدس، برای حرکت در مسیر مبارزه با ظالمان .
اهمیت لعن و نفرین قاتلان امام حسین (ع) تا آنجا است که در بسیاری از زیاراتها و ادعیه، تقرب به ائمه و سیدالشهدا (ع) با محبت آنان در کنار برائت و نفرت از دشمنان آنان ذکر شده است; از جمله، در زیارت عاشورا آمده است:
«یااباعبدالله! انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الی الحسن و الیک بموالاتک و بالبرائة ممن اسس اساس ذلک» . (106)
در روایات بسیاری بر لعن قاتلان امام حسین (ع) تاکید شده و برای آن، اجر و پاداش تعیین گردیده است; از جمله:
«ما من عبد شرب الماء فذکر الحسین و لعن قاتله الا کتب الله له ماة حسنة ...» ; (107) یعنی هر بنده خدا که به هنگام نوشیدن آب، از حسین یاد و بر قاتلانش لعنت کند، خداوند صد حسنه برایش مینویسد .
در روایت ریان نیز آمده است:
«عن الرضا (ع) فی حدیث ... یا ابنشبیب! ان سرک ان تسکن الغرف المبنیة فی الجنة مع النبی (ص) فالعن قتلة الحسین» ; (108)
ریان! پسر شبیب از امام رضا (ع) در حدیثی طولانی نقل میکند که فرمود: ای پسر شبیب! اگر سکنا گزیدن در غرفههای ساخته شده در بهشت، در جوار رسول خدا تو را خوشحال میکند، پس قاتلان امام حسین و جنگجویان با آن حضرت را نفرین کن .
در هر صورت، برائت و بیزاری از دشمنان امام حسین (ع) در هر حالی، بهویژه پس از نوشیدن آب، بر اساس این روایات از جمله مستحبات مسلم در فقه شیعه است و این فرهنگ، در جان و روان مردم رسوخ کرده است . بی شک، مهمترین اثر و حکمت این حکم شرعی، تداوم نهضت کربلا و احیای آن حرکت است .
پینوشت:
1) گاندی رهبر نهضت استقلال هند است . این جمله او معروف است: «من در انقلاب هند، به حسین بن علی اقتدا کردهام» .
2) اشاره استبه جمله معروف «الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء» .
3) وسائل الشیعه، ج1، ابواب مقدمة العبادات، ص60، ح3 .
4) همان ، ص60 .
در جامع احادیث الشیعه، ج1 نیز بابی هستبا عنوان «ان من بلغه ثواب فی الله تعالی علی عمل فصنعه کان له اجره و ان لم یکن کما بلغه» ، که در آن، نه حدیث نقل شده است .
5) شیخ انصاری، رسائل فقهیه، قاعدة التسامح، ص142 .
6) همان، ص142 .
7) همان، ص137 .
8) شهید اول، ذکری الشیعه، ج1، ص34 .
9) شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایه، ج ، ص 94 .
10) شیخ بهائی، الوجیزه، ص14 .
11) رسائل فقهیه، ص149 .
12) کفایة الاصول، ج1، تنبیه دوم، اصالة البرائه .
13) محقق نائینی، فواید الاصول، ج3 - 4، ص150 .
14) محقق اصفهانی، نهایة الدرایه، ج4، ص183 .
15) رساله تسامح در ادله سنن، شیخ انصاری .
16) جامع احادیث الشیعه، باب 81 از ابواب زیارة النبی، ج15، ص223 .
17) همان، ج1 .
18) عروة الوثقی، ج1، ص90، مساله 25 فی احکام النبی .
19) همان، ج14، باب 70 از ابواب المزار و ما یناسبه، ح8; و نیز ر . ک: کامل الزیارات، ص278; تهذیب، ج6، ص74، ح 143 .
20) همان، ج14، ص521 .
21) شرائع الاسلام، ج2، ص343 .
22) کتاب نکاح، احکام اولاد .
23) وسائل الشیعه، ج3 و باب 16 از ابواب ما یسجد علیه، ص607 .
24) عروة الوثقی، ج1، ص592، مساله 26، فی مسجد الحبه .
25) جامع احادیث الشیعه، ج15، باب80، ص421 .
26) همان، ص422; ر . ک: وسائل الشیعه، ج 3، باب 6 از ابواب ما یسجد علیه، ح1، ص607 .
27) جواهر الکلام، ج10، ص404 .
28) جامع احادیث الشیعه، ج15، باب 76، ص399 .
29) همان، ح4، ص402 .
30) فلا یحل شئ منه عدا تربة الحسین علیه السلام فانه یجوز الاستشفاء به» (محقق حلی، شرائع الاسلام، در ضمن جواهر الکلام، ج36، ص358) .
31) همان .
32) تحریرالوسیله، ج2، ص147، کتاب اطعمه و اشربه، مساله 9 .
33) عروة الوثقی، ج1، ص415، مساله 9 فی الحنوط .
34) عروة الوثقی، ح1، ص412 . مستحبات الکفن .
35) شیخ طوسی، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص713 .
36) جواهر الکلام، ج36، ص368 .
37) همان، ج3، باب 13 از ابواب کتاب الصلاة، ج1، ص114 .
38) ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، ج15، ص164 .
39) جواهر الکلام، ج36، ص368 .
40) مفاتیح الجنان، آداب روز عید فطر، ص344 .
41) جامع احادیث الشیعه، ج15، باب 78 از ابواب زیارة النبی، ج1، ص414 .
42) جواهر الکلام، ج18، کتاب الحج فیما یستحب استصحابه به فی السفر، ص163 .
43) جامع احادیث الشیعه، ج15، باب 76 از ابواب زیارة النبی، ج2، ص400 .
44) عروة الوثقی، ج1، ص463، فی الاغسال المکانیة و الفعلیه .
45) شیخ محمد تقی آملی، مصباح الهدی، ج7، ص108 .
46) شرائع الاسلام، ج2، ص16 .
47) جواهر الکلام، ج22، ص338 .
48) عروة الوثقی، ج2، مساله 11 از احکام صلاة المسافر .
49) مستمسک العروة، ج8، ص163 .
50) در بحارالانوار بابی با عنوان «الحایر و فضله و مقدار ما یؤخذ من التربة» هست (ج98، ص106) .
51) تحریرالوسیله، ج2، ص145، مساله 11 .
52) همان .
53) همان .
54) امام صادق (ع) به فضیل میفرماید: «ان تلک المجالس احبها فاحیوا امرنا رحم الله من احیا امرنا . یا فضیل! من ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفر الله له ذنوبه» قربالاسناد، ص18; وسائل الشیعه، ج10، ص392) .
55) صحیفه نور، ج8، ص69 .
56) شیخ صدوق، اکمال الدین، ص35 .
57) علامه امینی، سیرتنا و سنتنا، ص40 .
58) همان، ص32 .
59) همان، ص120 .
60) انطون بارا، الحسین فی الفکر المسیحی، ص72 .
61) سید عبدالحسین شرف الدین، فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی، ص92 .
62) همان، ص102 .
63) محمد قمی، سفینة البحار .
64) مفاتیح الجنان، آداب روز عاشورا، ص524 و 830 .
65) همان، باب 63; نیز ر . ک: کافی، ج4، ص575، ح2; تهذیب، ج6، ص54، ح131، 103، 180; کامل الزیارات، ص197 .
66) بحارالانوار، ج44، باب 34، ح15، ص282 .
67) زیارت اول امام حسین (ع) .
68) زیارت ششم امام حسین (ع) .
69) کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا .
70) بحارالانوار، باب 37; از ابواب المزار و ما یناسبه، ح18، ص417 . نیز ر . ک: شیخ صدوق، امالی، ص112، ح5; عیون اخبار الرضا، ح1، ص299، ح5; وسائل الشیعه، ج14، باب 66، ح5 .
71) صحیفه نور، ج10، ص31 .
72) همان، ج10، ص31 .
73) یابن شبیب! ان کنتباکیا لشیء فابک للحسین بن علی بن ابیطالب فانه ذبح کما یذبح الکبش» (بحارالانوار، ج44، ص286) .
74) وسائل الشیعه، کتاب الحج، ابواب المزار و یناسبه .
75) بحارالانوار، ج44، باب 34، ص278 .
76) جامع احادیث الشیعه، ج15، ص429 .
77) وسائل الشیعه، ج14، باب 66، ح1، ص500 .
78) شاهرودی، مستدرک سفینة البحار، ج7، ص235 .
79) بحارالانوار، ج44، ص282 .
80) از شهید مطهری نوشتهای با نام تحریفات عاشورا منتشر شده که بسیار سودمند است .
81) سخنرانی معظمله درباره مراسم عاشورا و مقابله با اعمال خرافی، سال 1373ی .
82) سید محسن امین، التنزیه فی اعمال الشبیه، ص7 .
83) وسائل الشیعه، ج14، باب 37 از ابواب المزار و ما یناسبه، ص409; کامل الزیارات، باب «ان زیارة الحسینی فرض و عهد لازم له و لجمیع الائمه (ع) علی کل مؤمن و مؤمنه» ص236 .
84) وسائل الشیعه، ج14، ص413، ح8; و نیز ر . ک: کامل الزیارات، باب 43، ح1، ص236 .
85) همان، باب 39، ح3، ص437; و نیز ر . ک: کامل الزیارات، باب 43، ح4 .
86) همان، باب 38، ج1، ص428; و نیز ر . ک: کامل الزیارات، باب 43، ح5، ص237 .
87) همان، باب38، ص430، ح5، 10 و 12 .
88) محمد تقی مجلسی، روضة المتقین، ج5، کتاب الحج، ص376 .
89) همان، ج14، باب 47، ص456، ح1; نیز ر . ک: کامل الزیارات، ص125 .
90) همان، باب45، ص445 .
91) جامع احادیث الشیعه، ح15، ص282، باب 57 .
92) مصباح الهدی، ج7، ص108 .
93) وسائل الشیعه، ج15، ابواب المزار و ما یناسبه، ص435 تا 495 و 517 .
94) شیخ صدوق، امالی، ص122 .
95) کامل الزیارت، باب 34، ص212 .
96) همان، ح1 .
97) لهوف، ص209 .
98) کامل الزیارات، باب 13، ص106 .
99) کامل الزیارات، باب 14، ص113، ح4 .
100) شرائع الاسلام، ج2، ص343 .
101) کتاب نکاح، احکام اولاد .
102) کامل الزیارات، باب 14، ص113 .
103) بحارالانوار، ج98، باب 17 از آداب زیارته صلوات الله علیه .
104) همان، ح14 .
105) همان، ص145 .
106) زیارت عاشورا .
107) کامل الزیارات، باب 34، ص212 .
108) همان، باب 37، ح 8 از ابواب المزار و ما یناسبه; و ح5 از باب 66; نیز ر . ک: شیخ صدوق، امالی، ص112، ح5; و عیون اخبار الرضا، ح1، ص299، ح58 .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر